غروب های روستایم

هرزمان که به شهر می آیم دلتنگ غروب های روستایم هستم دلتنگ کوچه های خاکی و خاته های کاهگلی با سقف های شیروانی و حلب های رنگ و رفته و باران خورده
غروب های شیرین روستایم قشنگ ترین ساعات زندگی من است خداکند همیشه این دلخوشی هایم برایم بماند و درسرزمین عاشقی ام عشق حس شود وقتی گاوهای شیرده با صدایی دلنشین
از کوه برمی گردند وبه هوای گوساله های گرسنه پستان پراز شیرشان را با عشقی مادرانه به فرزند میدهند و دخترکانی که پشت گاوها با کوله باری از هیزم خاطره یک روز شیرین درچشم های معصوم شان رقم می‌خورد و آواز خوان طنازی میکنند خدا کند بوی دود و ماشین و تجملات خاطرات کودکی از صفحه قلبم هرگز پاک نشود
با مرور همه خاطرات و قشنگ غروب های روستا دوباره روزم را به شب گره میزنم و برای آرامش دلم به خودم میگویم بخند بخند روستا هنوز هست ..فردا زیباست و زندگی زیباتر
#نورااا_سادات
#مازندران
#روستا
#کافه_عشق
#کافه_هنر
#کافه_زندگی
#کپی_ممنوع