تنفر تا عشق
#تنفر_تا_عشق
#اد_جئون
#پارت_64
میرن ک ناهار بخورن
روصندلی میشینن
ات:عامم ع دوست دختر قبلیت عکس داری؟
ت فکر رفت انگار حالش گرفته شد
کوک:ن چطور
ات:هیچی همینطوری
بعد شروع میکنن ب غذا خوردن
کوک داش غذا میخورد اما گوشه لبش ب غذآ اغشته شده بود
ات هم ک سو استفاده گر
سریع گوشیسو برداشت و ع کوک عکس گرفت
بعد با خنده گف
ات:نگاشش کنن کیوتتت
کوک:من کیوت نیستم
ات:چر هستی
کوک:مثلا نمیتونی بجای کیوت ع کلمه هات ،جذاب ،خشن ..
ات:یاا باشه غذاتو بخور
یعد اینکه غذاشونو خردن مسرن رو کاناپه میشینن
ات:میدونی امروز عکس ی پسر بچه رو دیدم
کوک:خب
ات:پسره با اینکه بچه بود ولی انقد کیوت و خشگل بود
کوک:اهاخب(حسودی
ات:تازع میدونم کجا زندگی میکنه میخام صبر کنم بزرگ شه تاباهاش رابطه برقرار کنم
کوک:عکس نداری ازش؟(اخمو و حسود
ات:چر صبر کن
اهاا ایناهاشش اینه
اولش اخم کرده بود اما تا دید عکسه خدشو اخماش از بین رفت و با خنده گفت
کوک:اینو ع کجا اوردی
ات:حالا بماند
کوک:،از البوم برداشتی؟
ات:ع ..عام ن ،کدوم البوم
کوک:فندوق خدتو نزن ب اون راه
میدونم ک برش داشتی
ات:ارع برداشتم تازه عکساشم دیدم
ی پسر بچه کیوت و خردنی بودی
کوک:ن بابا؟هنوزم همون پسر بچم؟
ات:نخیر از اون پسر بچه ب ددی تبدیل شدی
کوک:(،خنده
ات:بخداا(خنده
یکم گذشت ک باحالت سوالی گفت
کوک:البوم بغلیش هم دیدی؟
ات:هوم؟ ن کدوم؟(مقلا خدشو دارع میزنه ب کوچه علی چپ
کوک:پس بخاطر همین اون سوالا رو ازم پرسیدی
ات:ارع ، تازع دیدم چقد کنارش خشحال بودی😏
قه قهه بلندی زدو گفت
کوک:فندوق کوچولوم حسودی کرده؟بیا اینجا بینم(اشارع ب بغلش
ات هم میره
.....
.....
نظراتتون👼🏻🐾
بچهاااااا برام دعا کنین امتحان رو خوب بدم 🥲
#اد_جئون
#پارت_64
میرن ک ناهار بخورن
روصندلی میشینن
ات:عامم ع دوست دختر قبلیت عکس داری؟
ت فکر رفت انگار حالش گرفته شد
کوک:ن چطور
ات:هیچی همینطوری
بعد شروع میکنن ب غذا خوردن
کوک داش غذا میخورد اما گوشه لبش ب غذآ اغشته شده بود
ات هم ک سو استفاده گر
سریع گوشیسو برداشت و ع کوک عکس گرفت
بعد با خنده گف
ات:نگاشش کنن کیوتتت
کوک:من کیوت نیستم
ات:چر هستی
کوک:مثلا نمیتونی بجای کیوت ع کلمه هات ،جذاب ،خشن ..
ات:یاا باشه غذاتو بخور
یعد اینکه غذاشونو خردن مسرن رو کاناپه میشینن
ات:میدونی امروز عکس ی پسر بچه رو دیدم
کوک:خب
ات:پسره با اینکه بچه بود ولی انقد کیوت و خشگل بود
کوک:اهاخب(حسودی
ات:تازع میدونم کجا زندگی میکنه میخام صبر کنم بزرگ شه تاباهاش رابطه برقرار کنم
کوک:عکس نداری ازش؟(اخمو و حسود
ات:چر صبر کن
اهاا ایناهاشش اینه
اولش اخم کرده بود اما تا دید عکسه خدشو اخماش از بین رفت و با خنده گفت
کوک:اینو ع کجا اوردی
ات:حالا بماند
کوک:،از البوم برداشتی؟
ات:ع ..عام ن ،کدوم البوم
کوک:فندوق خدتو نزن ب اون راه
میدونم ک برش داشتی
ات:ارع برداشتم تازه عکساشم دیدم
ی پسر بچه کیوت و خردنی بودی
کوک:ن بابا؟هنوزم همون پسر بچم؟
ات:نخیر از اون پسر بچه ب ددی تبدیل شدی
کوک:(،خنده
ات:بخداا(خنده
یکم گذشت ک باحالت سوالی گفت
کوک:البوم بغلیش هم دیدی؟
ات:هوم؟ ن کدوم؟(مقلا خدشو دارع میزنه ب کوچه علی چپ
کوک:پس بخاطر همین اون سوالا رو ازم پرسیدی
ات:ارع ، تازع دیدم چقد کنارش خشحال بودی😏
قه قهه بلندی زدو گفت
کوک:فندوق کوچولوم حسودی کرده؟بیا اینجا بینم(اشارع ب بغلش
ات هم میره
.....
.....
نظراتتون👼🏻🐾
بچهاااااا برام دعا کنین امتحان رو خوب بدم 🥲
۲.۰k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.