P
P1🧸
- اما مامان من واقعا نمیتونم
£پسرم کسی جز تو نیست که جونگی رو بهش بسپورم
-اما واقعا نمیشه
£چرا آخه تو که رابطتت با جونگی خیلی خوبه
-ربطی به اینا نداره
£خیلی خوب پس بهانه ی الکی نیار منم دیگه باید برم جونگی خوابه خداحافظ
-اما مامان... هوف باشه خداحافظ
ویو جونگکوک:
من واقعا خیلی جونگی رو دوست دارم اما واسه ی این نمیخوام پیشم بمونه چون که میترستم که لونا اذیتش کنه بیخیال اینا امیدوارم همچین اتفاقی نیوفته مامانم گفت خوابیده رفتم بالا تو اتاقش درو باز کردن و رفتم نشستم رو مبل خیلی ناز خوابیده بود دلم رفت براش باید میبردمش خونه ی خودم پس آروم بلندش کردم ساکی که مامان براش آماده کرده بود رو برداشتم و رفتم پایین و سوار ماشین شدم و جونگی رو آورم گذاشتم صندلی عقب و پتوی نازکی رو روش کشیدم و راه افتادم به سمت خونه
ادامه دارد...
🪄میدونم قراربود خیلی بیشتر بزارم اما باور کنید سرم خیلی شلوغ بود و تو مهمونی هم اصلا فرصت نشد بازم خیلی عذر میخوام سعی میکنم فردا جبران کنم 🪄
💞اسلاید دوم جونگیه 💞
- اما مامان من واقعا نمیتونم
£پسرم کسی جز تو نیست که جونگی رو بهش بسپورم
-اما واقعا نمیشه
£چرا آخه تو که رابطتت با جونگی خیلی خوبه
-ربطی به اینا نداره
£خیلی خوب پس بهانه ی الکی نیار منم دیگه باید برم جونگی خوابه خداحافظ
-اما مامان... هوف باشه خداحافظ
ویو جونگکوک:
من واقعا خیلی جونگی رو دوست دارم اما واسه ی این نمیخوام پیشم بمونه چون که میترستم که لونا اذیتش کنه بیخیال اینا امیدوارم همچین اتفاقی نیوفته مامانم گفت خوابیده رفتم بالا تو اتاقش درو باز کردن و رفتم نشستم رو مبل خیلی ناز خوابیده بود دلم رفت براش باید میبردمش خونه ی خودم پس آروم بلندش کردم ساکی که مامان براش آماده کرده بود رو برداشتم و رفتم پایین و سوار ماشین شدم و جونگی رو آورم گذاشتم صندلی عقب و پتوی نازکی رو روش کشیدم و راه افتادم به سمت خونه
ادامه دارد...
🪄میدونم قراربود خیلی بیشتر بزارم اما باور کنید سرم خیلی شلوغ بود و تو مهمونی هم اصلا فرصت نشد بازم خیلی عذر میخوام سعی میکنم فردا جبران کنم 🪄
💞اسلاید دوم جونگیه 💞
- ۱۲.۳k
- ۱۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط