P
P7🦋
ویو سول:
نمیدونم چرا مامان و یول رفته بودن داییم یه بهانه ی مسخره براش آورد ولش کن الان میرم تو خونه از مامان میپرسم رفتم بالا و زنگ درو زدم که بابام درو باز کرد با دیدنش یاد کتک های که پری روز ازش خورده بودم افتادم و تمام بدنم شروع کرد به لرزیدن
-سلام (مهربون)
&س...سلام(لکنت و ترسیده)
-بیا تو
&ما...ما..ن نی...س..تش؟
- نه با یول چند روزی رفتن بوسان خونه ی مامان بزرگ
&چی(تعجب)
-چرا اینقدر تعجب کردی
&هیچی(میخواست بره بالا که جین مانعش شد)
-کجا میری
&با اجازتون میرم اتاقم(ترس و لکنت)
- نمیخوای شام بخوری
&ن..ه
-چرا گشنت نیست
&نه
- چرا مگه اونجا چیزی خوردی
&نه چیزی نخوردم
-پس بیا برای شام
& میشه نخورم
-سول
&چشم لباسمو عوض کنم میام
-آفرین برای در آوردن لباست کمک نمیخوای؟
&نه ممنون
-باشه
&میشه دستمو ول کنید
-عا ببخشید (ولش میکنه)
&مرسی(میره بالا)
ویو جین:
الهی بمیرم برا بچم خیلی ازم میترسه هوف حالا باید چیکار کنم بیخیال من جینم از پسش بر میام
ویو سول:
وقتی شنیدم مامانم رفته بوسان خیلی ناراحت شدم من اصلا نمیخوام با بابام تنها باشم(خیلیم دلت بخواد) چون ازش میترسم اما امروز خیلی باهام مهربونه هوف نه اون ازم متنفره اصلا ولش کن اینارو باید سریع لباسام رو عوض کنم برم پایین تا بابام عصبی نشده خوب تموم شد الان باید برم پایین اما خیلی میترسم اگه دوباره یه کاری کنم که بابام عصبی بشه چی اگه دوباره کتکم بزنه چی اگه دعوام کنه چی نه هیچی نمیشه فقط میری یه شام میخوری این اولین باره که من قراره با بابام شام بخورم همیشه وقتی اونا میخوردن من تو اتاقم بودم چون بابام دوست نداشت من رو ببینه این حرفارو بیخیال زود برم پایین تا دوباره عصبی نشده
-اومدی(نه هنوز بالاست)
&بله
- این لباس چقدر بهت میاد
&ممنونم
-بیا بشین برات غذا بکشم
&چشم
- بیا عزیزم
&عزیزم؟
-اره کجاش عجیبه
&هیچی بیخیال ممنون
- تو خوبی آخه رنگت پریده
&نه اوکیم
-باشه
&ممنون خیلی خوب بود(بلند شد)
-اما تو که چیزی نخوردی
&چرا خوردم
- سول
&بله
-منو نگاه کن
&(سرشو برمیگردونه و با ترس به چشمای جین نگاه میکنه)
-(دستشو میگیره)تو از من میترسی؟
&نه(ترس)
- همین الانشم داری اینو با ترس میگی
&نه من نمیترسم
- بشین میخوام باهات حرف بزنم
&برای چی
- گفتم بشین
&چشم (نشست)
-سول من میخواستم یه چیزی بهت بگم
&بفرمایید
-من واقعا خیلی از رفتارم باهات پشیمونم و میخوام اگه به فرصتی بهم بدی جبران کنم برات
&چی
-میخوام برات جبران کنم
&جدی میگین؟
-اره
&خوب من نمیدونم چی بگم
- نیازی نیست چیزی بگی فقط یه کلمه بگو آره یا نه منو میبخشی یا نه
& خوب اره
-وایی مرسی(محکم بغلش میکنه)
&آخ بابا خفه شدم
-ببخشید
& خواهش میکنم
-مرسی که منو بخشیدی
&خواهش میکنم
- خیلی دوست دارم بهت قول میدم هیچ وقت دیگه ناراحتت نکنم
&منم همینطور 🫀
🦋پایان🦋
💗اسلاید دوم لباس سول
ویو سول:
نمیدونم چرا مامان و یول رفته بودن داییم یه بهانه ی مسخره براش آورد ولش کن الان میرم تو خونه از مامان میپرسم رفتم بالا و زنگ درو زدم که بابام درو باز کرد با دیدنش یاد کتک های که پری روز ازش خورده بودم افتادم و تمام بدنم شروع کرد به لرزیدن
-سلام (مهربون)
&س...سلام(لکنت و ترسیده)
-بیا تو
&ما...ما..ن نی...س..تش؟
- نه با یول چند روزی رفتن بوسان خونه ی مامان بزرگ
&چی(تعجب)
-چرا اینقدر تعجب کردی
&هیچی(میخواست بره بالا که جین مانعش شد)
-کجا میری
&با اجازتون میرم اتاقم(ترس و لکنت)
- نمیخوای شام بخوری
&ن..ه
-چرا گشنت نیست
&نه
- چرا مگه اونجا چیزی خوردی
&نه چیزی نخوردم
-پس بیا برای شام
& میشه نخورم
-سول
&چشم لباسمو عوض کنم میام
-آفرین برای در آوردن لباست کمک نمیخوای؟
&نه ممنون
-باشه
&میشه دستمو ول کنید
-عا ببخشید (ولش میکنه)
&مرسی(میره بالا)
ویو جین:
الهی بمیرم برا بچم خیلی ازم میترسه هوف حالا باید چیکار کنم بیخیال من جینم از پسش بر میام
ویو سول:
وقتی شنیدم مامانم رفته بوسان خیلی ناراحت شدم من اصلا نمیخوام با بابام تنها باشم(خیلیم دلت بخواد) چون ازش میترسم اما امروز خیلی باهام مهربونه هوف نه اون ازم متنفره اصلا ولش کن اینارو باید سریع لباسام رو عوض کنم برم پایین تا بابام عصبی نشده خوب تموم شد الان باید برم پایین اما خیلی میترسم اگه دوباره یه کاری کنم که بابام عصبی بشه چی اگه دوباره کتکم بزنه چی اگه دعوام کنه چی نه هیچی نمیشه فقط میری یه شام میخوری این اولین باره که من قراره با بابام شام بخورم همیشه وقتی اونا میخوردن من تو اتاقم بودم چون بابام دوست نداشت من رو ببینه این حرفارو بیخیال زود برم پایین تا دوباره عصبی نشده
-اومدی(نه هنوز بالاست)
&بله
- این لباس چقدر بهت میاد
&ممنونم
-بیا بشین برات غذا بکشم
&چشم
- بیا عزیزم
&عزیزم؟
-اره کجاش عجیبه
&هیچی بیخیال ممنون
- تو خوبی آخه رنگت پریده
&نه اوکیم
-باشه
&ممنون خیلی خوب بود(بلند شد)
-اما تو که چیزی نخوردی
&چرا خوردم
- سول
&بله
-منو نگاه کن
&(سرشو برمیگردونه و با ترس به چشمای جین نگاه میکنه)
-(دستشو میگیره)تو از من میترسی؟
&نه(ترس)
- همین الانشم داری اینو با ترس میگی
&نه من نمیترسم
- بشین میخوام باهات حرف بزنم
&برای چی
- گفتم بشین
&چشم (نشست)
-سول من میخواستم یه چیزی بهت بگم
&بفرمایید
-من واقعا خیلی از رفتارم باهات پشیمونم و میخوام اگه به فرصتی بهم بدی جبران کنم برات
&چی
-میخوام برات جبران کنم
&جدی میگین؟
-اره
&خوب من نمیدونم چی بگم
- نیازی نیست چیزی بگی فقط یه کلمه بگو آره یا نه منو میبخشی یا نه
& خوب اره
-وایی مرسی(محکم بغلش میکنه)
&آخ بابا خفه شدم
-ببخشید
& خواهش میکنم
-مرسی که منو بخشیدی
&خواهش میکنم
- خیلی دوست دارم بهت قول میدم هیچ وقت دیگه ناراحتت نکنم
&منم همینطور 🫀
🦋پایان🦋
💗اسلاید دوم لباس سول
- ۱۱.۴k
- ۱۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط