این یک زن است
این یک زن است
در هبوط آشپزخانه
در حجم نامساوی چاردیواری
که می کوشد
عمرش را
جوانی اش را
و حتی زندگی اش را
همه چیز را مساوی قسمت کند
برای بچه هایش
همسرش
این یک زن است
که تنهایی اش را سنجاق موهایش می کند
و هر شب
تنهایی اش را بغل می کند
و هیچ چیز برایش مساوی تقسیم نمی شود
این یک زن است
که ازدحام خیابان
و پارک های شهر
و قدم زدن برای گریستن
سهم او نیست
این یک زن است
با اندوهی پنهان زیر چادرش
و بغضی فرو خورده زیر گره ی روسری
که با خود می کشدشان
این یک زن است
که هر نیمه شب
با چشمانی خیس
شوهر آلوده به خواب را
می بیند و
زیر لب حرف می زند:
- چه دردی است ، زن بودن!!!
#فخرالدین_احمدی_سوادکوهی
در هبوط آشپزخانه
در حجم نامساوی چاردیواری
که می کوشد
عمرش را
جوانی اش را
و حتی زندگی اش را
همه چیز را مساوی قسمت کند
برای بچه هایش
همسرش
این یک زن است
که تنهایی اش را سنجاق موهایش می کند
و هر شب
تنهایی اش را بغل می کند
و هیچ چیز برایش مساوی تقسیم نمی شود
این یک زن است
که ازدحام خیابان
و پارک های شهر
و قدم زدن برای گریستن
سهم او نیست
این یک زن است
با اندوهی پنهان زیر چادرش
و بغضی فرو خورده زیر گره ی روسری
که با خود می کشدشان
این یک زن است
که هر نیمه شب
با چشمانی خیس
شوهر آلوده به خواب را
می بیند و
زیر لب حرف می زند:
- چه دردی است ، زن بودن!!!
#فخرالدین_احمدی_سوادکوهی
۱.۶k
۱۱ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.