جوانی رفت وما دیدیم ونگرفتیم دامانش

جوانی رفت وما دیدیم ونگرفتیم دامانش

به لرزان دست چون گیریم درپیری گریبانش؟
#طالب‌_آملی
دیدگاه ها (۸)

چو خواندی درسِ آزادی گلستان می‌شود زندانکه روزِ جمعه بازیگاه...

بگریست چشمِ دشمنِ من بر حدیثِ منفضل از غریب هست و وفا در قری...

ناصحا بیهوده میگویی که دل بردار از اومن به فرمان دلم، کی دل ...

گفتی که از نهانِ دِلت با خَبر نیَمتو در دِلی کدام نَهان بر ت...

سریال بیست و پنج بیست و یک

چپتر ۸ _ سایه های تارهوا سردتر از همیشه بود. باربارا با گلدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط