کامل بخون

#کامل بخون
آزادی همیشه به‌عنوان «نعمت» توصیف شده، اما کمتر کسی گفته بزرگ‌ترین بار زندگی انسان هم هست. استبداد، هرقدر ظالم، یک مزیت پنهان دارد: به‌جای تو تصمیم می‌گیرد. آزادی اما تو را در برابر خودت قرار می‌دهد.

به همین دلیل است که بسیاری پس از رهایی، ناخودآگاه دوباره به زنجیر برمی‌گردند. نه به‌خاطر اینکه آزادی را نمی‌خواهند؛ بلکه چون مسئولیتِ آزادی را نمی‌توانند تحمل کنند.


📍1. چرا آزادی ترسناک است؟

وقتی آزادی می‌رسد، ناگهان می‌فهمی باید برای هر چیز پاسخی داشته باشی: برای انتخاب‌هایت، شکست‌هایت، هویتت، و حتی معنا و مسیر زندگی‌ات. در استبداد، تکلیف از پیش تعیین شده است: چه فکر کنی، چه بگویی، چه بسازی. این امنیتِ کاذب، روان را بی‌نیاز از تصمیم می‌کند.

اما آزادی این را از تو می‌گیرد.
می‌گوید: «از امروز، خودت پاسخ‌گوی زندگی خویشتنی.» و درست همین‌جاست که بسیاری عقب می‌کشند.


📍2. مردم چرا پس از انقلاب‌ها دوباره به استبداد تن می‌دهند؟

در انقلاب‌های قرن بیستم، مثل شوروی، یک الگو تکرار شد: ملت‌ها از ظلم به ستوه رسیدند، قیام کردند، اما پس از پیروزی، با واقعیتی مواجه شدند که هیچ مدرسه‌ای و هیچ رهبر انقلابی‌ای، آن‌ها را برایش آماده نکرده بود: آزادی مهارت می‌خواهد.

وقتی جامعه فاقد آموزش، سنت نقد، ساختارهای دموکراتیک و فرهنگ مسئولیت‌پذیری باشد، آزادی تبدیل به هرج‌ومرج می‌شود. و هرج‌ومرج همیشه مردم را به آغوش همان چیزی برمی‌گرداند که از آن گریخته بودند: استبداد.

در تاریخ، «استبدادِ پس از آزادی» یک تصادف نیست؛ یک قانون است.

📍3. آزادی بدون مسئولیت = ویرانی

جامعه‌ای که فکر می‌کند آزادی یعنی «هرکس هرکاری دلش خواست بکند»، دیر یا زود به جنگ داخلی می‌رسد. فردی که آزادی را فقط «حق» می‌داند و نه «بار»، به خودویرانگری می‌افتد: انتخاب‌های عجولانه، فرافکنی، فرار از اشتباه، و نفی مسئولیت.

آزادیِ بدون مسئولیت همان‌قدر خطرناک است که استبدادِ مطلق.
زیرا هر دو، بلوغ را از انسان می‌گیرند.


📍4. چرا بسیاری از مردم حتی در کشورهای آزاد، همچنان برده‌اند؟

بردگی همیشه سیاسی نیست؛
گاهی روانی است. شخصی که از آزادی می‌ترسد، فرقی ندارد زیر سایه دیکتاتور باشد یا زیر سایه «زهد، عرفان، حزب، رهبر کاریزماتیک، یا حتی خانواده‌ی سلطه‌گر». این‌ها همه قالب‌های آماده‌اند برای کسی که نمی‌خواهد خودش فکر کند.

ذهنِ آزاد، ذهنی است که مسئولیت رنج و انتخاب را می‌پذیرد. و این مهارتی است که باید آموخته شود، نه دکمه‌ای که با انقلاب فعال شود.


📍5. آزادی یعنی چه؟

آزادی یعنی:
خودت فکر کنی
مسئول پیامدهای انتخابت باشی
با ترس‌های درونت روبه‌رو شوی
بتوانی نه بگویی
بتوانی اشتباه کنی و بایستی
و مهم‌تر از همه، اجازه ندهی دیگری به‌جای تو ببیند، بفهمد و تصمیم بگیرد.

آزادی کار آسانی نیست. آزادی یک «کارخانه‌ی درونی» می‌خواهد: وجدان، شجاعت، معرفت و توانایی تشخیص.


📍6. چرا عصیانِ حقیقی بعد از آزادی تازه شروع می‌شود؟

خیلی‌ها خیال می‌کنند عصیان یعنی به خیابان رفتن. نه. عصیان بعد از پیروزی هم لازم است:
وقتی باید علیه تنبلی، جهل، هیجان‌زدگی، گروه‌پرستی، و وسوسه‌ی اطاعتِ دوباره مقاومت کنی.

این همان جایی است که اکثر انقلاب‌ها سقوط می‌کنند؛ نه در برابر دشمن بیرونی، بلکه در برابر ضعف درونی.


📍7. آزادی یک هدیه نیست؛ یک تمرین است

آزادی یک‌بار به‌دست نمی‌آید و همیشه همیشگی نمی‌ماند. آزادی مثل عضله است؛ اگر تمرینش نکنی، تحلیل می‌رود. به همین دلیل است که کامو می‌گوید: «آزادی، انضباط می‌خواهد.»

بله، همین جمله‌ای که مردم معمولاً از آن بیزارند: انضباط. نه به معنای اطاعت از قدرت، بلکه به معنای مسئولیت‌پذیری در برابر آزادی.

https://wisgoon.com/p/TLYJZ9SXAD
دیدگاه ها (۰)

تقـابل دو دیدگاه درمورد عشـق :🖋کامو میگه: «وفـاداری، یعنی ای...

پروپاگاندای «آسمان همه‌جا همین رنگه» یکی از مخرب‌ترین مواردی...

‏ملت‌ها را اول با دزدیدن خاطراتشان نابود می‌کنند.بعد کتاب‌ها...

در هر دوستی لحظه ای میرسد که یکی دیگری را در خیال خود از دست...

دیدن فقط نگاه کردن نیست.هر چیزی که میبینی از درون تو میگذرد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط