دیروز که باهم حرف میزدیم یه بغضی تو صداش بود
دیروز که باهم حرف میزدیم یه بغضی تو صداش بود
رفتم یه خورده نزدیک تر بهش نشستم
دستم و گذاشتم پشتش گفتم چرا ناراحتی،
بغضش شکست و بعدِ چند دقیقه گریه کردن، من و بغلم کرد و گفت؛
پروژه انسانم شکست خورده
اسمش"خدا"بود
رفتم یه خورده نزدیک تر بهش نشستم
دستم و گذاشتم پشتش گفتم چرا ناراحتی،
بغضش شکست و بعدِ چند دقیقه گریه کردن، من و بغلم کرد و گفت؛
پروژه انسانم شکست خورده
اسمش"خدا"بود
- ۱.۵k
- ۰۱ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط