نمیدونم دقیقا کی بود که صدای شکستن یه حسی درون خودم شنیدم
نمیدونم دقیقا کی بود که صدای شکستن یه حسی درون خودم شنیدم!
یعنی اصلا یادم نمیاد چیشد که اینطور شد!
ولی اینو میدونم که از اون روز به بعد سعی کردم یه گارد نسبت به تمومی آدما تو زندگیم داشته باشم!
به شخصی تبدیل شدم که هر ثانیه آمادگی ترک کردن آدمایی که برام عزیز بودن،داشتم!
یعنی همیشه منتظر رفتنشون بودم!
یعنی مطمعن بودم که یه روز میرن و تنها میمونم.
شاید فقط چند بار اول از رفتن آدما ناراحت شدم ولی خب بعد چند بار دیگه برام هیچی مهم نبود که کی هست کی نیست...
یعنی مهم بودا..!خیلیم مهم بود ولی چاره ای نداشتم جز اینکه برام مهم نباشه..
-محمد مهدی عظیمی
#جذاب
#پست_جدید
یعنی اصلا یادم نمیاد چیشد که اینطور شد!
ولی اینو میدونم که از اون روز به بعد سعی کردم یه گارد نسبت به تمومی آدما تو زندگیم داشته باشم!
به شخصی تبدیل شدم که هر ثانیه آمادگی ترک کردن آدمایی که برام عزیز بودن،داشتم!
یعنی همیشه منتظر رفتنشون بودم!
یعنی مطمعن بودم که یه روز میرن و تنها میمونم.
شاید فقط چند بار اول از رفتن آدما ناراحت شدم ولی خب بعد چند بار دیگه برام هیچی مهم نبود که کی هست کی نیست...
یعنی مهم بودا..!خیلیم مهم بود ولی چاره ای نداشتم جز اینکه برام مهم نباشه..
-محمد مهدی عظیمی
#جذاب
#پست_جدید
۶.۸k
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.