Chapter آرام آرام

Chapter ¹ آرام آرام

همه توی قصر نشسته بودن و منتظر بودن شاهزاده ها بیان، به خصوص کسایی که اونارو مجبور به این کار کرده بودن
یعنی ملکه آلن از سرزمین خورشید، پادشاه مایکل از سرزمین ماه و شاهدخت سیلوا از سرزمین ستاره
همه فکر میکردن که دلیل ازدواج سه شاهزاده باهم شروع نشدن جنگه ولی اینطوری نبود هر کدوم از اونا به دلیل خاص اون هارو مجبور به ازدواج باهم کرده بودن..
ملکه آلن از طرف پادشاه مایکل بهش پیشنهاد پول شده بود
شاهدخت سیلوا از طرف پادشاه مایکل بهش وعده پادشاهی داده شده بود
و پادشاه مایکل بخاطر آبرو این کار رو می‌کرد
ملکه آلن:شاه مایکل!همه چیزی خیلی خیلی عالی هستش
شاهدخت سیلوا:بلخ دقیقا همینطوره
شاه مایکل:ممنونم خانم ها ، امیدوارم اونا بتونن به خوبی و خوشی باهم زندگی کنن
اونا همینطوری داشتن باهم حرف می‌زدن که یهو شیپور ها به صدا در اومد ، این یعنی که شاهزاده ها داشتن می اومدن برای همین همشون رفتن نشستن
.....:همگان لطفا بنشینین و سکوت را رعایت فرمایید چون وقت معرفی شاهزادگان هستش!
و همه شروع کردن به دست زدن
.....:و حالا معرفی میکنم......

و بووووووم اینم از چپتر اولللل
اسم رمانم رو گزاشتم آرام آرام چطوره؟؟
امیدوارم خوشتون اومده باشهههه
و تا چپتر بعدی بای باییی😉
دیدگاه ها (۱)

chapter ² آرام آرامشدو:روی مبل نشسته بودم و داشتم قهوه میخور...

ایناروووووووثایکسکیگبگبههللهبهگبگه

خلاصه داستان چی میشه اگه سه تا پادشاهی بزرگ پسراشونو برای اه...

تا به همین الان داشتم با این پدر گربه کشتی میگرفتم😀

رمان j_k

#معشوقه_عالیجنابPt: ¹"پادشاه و ملکه سه تا پسر داشتن ..پسر بز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط