یاری کن ای نفس که درین گوشهٔ قفس
یاری کن ای نفس که درین گوشهٔ قفس
بانگی بر آورم ز دل خسته یک نفس
تنگ غروب و هول بیابان و راه دور
نه پـرتـو ستــــاره و نه نـاله ی جرس
خونابه گشت دیدهٔ کارون و زنده رود
ای پیک آشنا برس از ساحل ارس
صبـــــر پیمبـــرانه ام آخر تمام شد
ای آیت امیـد به فریـــــاد من برس
از بیم محتسب مشکن ساغر ای حریف
می خواره را دریغ بود خدمت عسس
جز مرگ دیگرم چه کس اید به پیشباز
رفتیم و همچنان نگـــــران تو باز پس
ما را هوای چشمهی خورشید در سر است
سهل است سایه گر برود سر در این هوس
#هوشنگ_ابتهاج
بانگی بر آورم ز دل خسته یک نفس
تنگ غروب و هول بیابان و راه دور
نه پـرتـو ستــــاره و نه نـاله ی جرس
خونابه گشت دیدهٔ کارون و زنده رود
ای پیک آشنا برس از ساحل ارس
صبـــــر پیمبـــرانه ام آخر تمام شد
ای آیت امیـد به فریـــــاد من برس
از بیم محتسب مشکن ساغر ای حریف
می خواره را دریغ بود خدمت عسس
جز مرگ دیگرم چه کس اید به پیشباز
رفتیم و همچنان نگـــــران تو باز پس
ما را هوای چشمهی خورشید در سر است
سهل است سایه گر برود سر در این هوس
#هوشنگ_ابتهاج
۸.۵k
۱۱ بهمن ۱۴۰۰