دیده بارانی و دل کرده هوایت چه کنم

......
دیده بارانی و دل کرده هوایت چه کنم؟
تو نبودی و ز غم پر شده جایت چه کنم؟

نرود پای دلم غیر رهی جز ره تو
غیر از این جان که فدا گشته برایت چه کنم؟
ایشان
این روا نیست که اینگونه دل آزار شدی
صنما..با دله افتاده به پایت چه کنم؟
میکنی بر همه جانم تو خدایی اما
دل سنگی که خدا کرده عطایت چه کنم؟؟؟
دیدگاه ها (۳)

.......من که در محفل تنهایی تو جا نشدمپس درب های دو چشمت گم ...

....به اشک دو چشمان نازت، قسمبه احساس پاک و نمازت، قسمبه دری...

......این خزانم را نبین من هم بهاری داشتم با تمام بی کسی ها...

.......واژه واژه این غزل را غرق مهرت میکنمدین و دنیای منی قص...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط