چو امد کربلا حر از کارش پشیمان شد
چو امد کربلا حر از کارش پشیمان شد
بکرد چکمه پر از ریگ و بگردن زار و حیران شد
بیامد او سوی خیمه گرفت اذن از شه خوبان
که کردم من خطا ما را ببخش با دیده گریان شد
چو شاه دین ببخشید آن زمان حر دلاور را
گذشت از لشکر سعد و بخیل شاه خوبان شد
بگفتا ای حسین جان من خطا کردم جفا کردم
گرفت اذن از حسین با دوستان وارد بمیدان شد
بجنگید و بکشت بسیار از آنقوم کافر را
بدید چون ابن سعد جمع کرد لشکر را شتابان شد
نمودند حمله بر حر دلاور جمله از هرسو
شهیدش دشمنان کردندفدای دین و ایمان شد
اگر اوا جفا بنمود بعدا کرد فداکاری
حسین و زینب مظلومه اش زار و پریشان شد
چو اول او سر راه بر حسین بگرفت و اطفالش
ولی بعدا به راه او شهید در راه قران شد
حسین آمد به بالینش سر او را به دستمالی
ببست و گفت حر ملحق به آن خیل شهیدان شد
سلام ما به آن حر دلاور و شهیدانش
فدای دین و قران و مطیع حی سبحان شد
از اول وسوسه کرد او را شیطان لعین و بعد
اگر که کشته شد او دور از جمع لعینان شد
برای اینکه او یاری نمود از خسرو خوبان
زیارتگاه او در کوفه چون خورشید تابان شد
بکرد چکمه پر از ریگ و بگردن زار و حیران شد
بیامد او سوی خیمه گرفت اذن از شه خوبان
که کردم من خطا ما را ببخش با دیده گریان شد
چو شاه دین ببخشید آن زمان حر دلاور را
گذشت از لشکر سعد و بخیل شاه خوبان شد
بگفتا ای حسین جان من خطا کردم جفا کردم
گرفت اذن از حسین با دوستان وارد بمیدان شد
بجنگید و بکشت بسیار از آنقوم کافر را
بدید چون ابن سعد جمع کرد لشکر را شتابان شد
نمودند حمله بر حر دلاور جمله از هرسو
شهیدش دشمنان کردندفدای دین و ایمان شد
اگر اوا جفا بنمود بعدا کرد فداکاری
حسین و زینب مظلومه اش زار و پریشان شد
چو اول او سر راه بر حسین بگرفت و اطفالش
ولی بعدا به راه او شهید در راه قران شد
حسین آمد به بالینش سر او را به دستمالی
ببست و گفت حر ملحق به آن خیل شهیدان شد
سلام ما به آن حر دلاور و شهیدانش
فدای دین و قران و مطیع حی سبحان شد
از اول وسوسه کرد او را شیطان لعین و بعد
اگر که کشته شد او دور از جمع لعینان شد
برای اینکه او یاری نمود از خسرو خوبان
زیارتگاه او در کوفه چون خورشید تابان شد
۲۹۷
۱۳ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.