Part54
Part54
&شنیدین که… زودباشین همه چیزو حاضر کنین شب اینجا میمونیم و صبح صحنه اخرو ضبط میکنیم.
+کوک ..شب.. اینجا?? اما من میترسم…
×هیششش یه کاری میکنم شب پیش خودم باشی
+منحرف شی من میدونمو توهاااا…
×(خندید) نمیشم نمیشم
×عاام.. رئیس بهتر نیست همه چیز واقعی باشه?! یعنی با کیسه خوابای دونفره بخوابیم ..هر کدوم با یه… با ..یکی از دخترا..
&عاام… خب.. اخه… خب باشه ..شماها که به هر حال باهمین باشه ..میگم براتون کیسه خواب بیارن
رو به دسمتم چشمکی زد
+میگم ..بازم بیایم اینجا?? بازم بیایم باشه?
×مگه نگفتی از جنگل میترسی
تو چشماش نگاه کردم
+وقتی تو پیشمی از هیچی نمیترسم
اروم پیشونیمو بوسید ..
×باشه ..بازم میایم ..شایدم با بچه هامون بیایم
+باز منحرف شدییی??
×(میخندید) خب مگه دروغ میگم من دلم میخواد با بچه هام تو این رودخونه ماهی گیری کنم ..تو هم زیر همین درخت بشینی و موقع گرفتن ماهی ازمون عکس بگیری… دخترمونو روی اون تاب میشونم و با پسرمونم فوتبال بازی میکنم
+پس دو تا میخوای? :)
×ها?
+دوتا بچه میخوای?
×عاام خب اره ..(خندید)
+میگم بعد از اینکه کارامون سبک شد با من ..میای ..ایران?
چشماش گرد شد
×ایراااان???
+میخوام بابام ببینتت
×باشه.. باشه حتمااا
+اما خودتو برای هر چیزی اماده کن ممکنه بابام موافقت نکنه
×تمام تلاشمو میکنم نکردم بازم تو مال منی
&کیسه خوابا رسید بهتره بخوابییییین…
شب شده بود و ریسه های نور دور درختا پیچیده شده بود… همه جا روشن شده بود
&بیاین موقع خواب هم یه سکانس بگیریم
هممون سر جاهامون مستقر شدیم ..من بین بازو های کوک و کوک هم بین موهای من پنهان شدیم
&شنیدین که… زودباشین همه چیزو حاضر کنین شب اینجا میمونیم و صبح صحنه اخرو ضبط میکنیم.
+کوک ..شب.. اینجا?? اما من میترسم…
×هیششش یه کاری میکنم شب پیش خودم باشی
+منحرف شی من میدونمو توهاااا…
×(خندید) نمیشم نمیشم
×عاام.. رئیس بهتر نیست همه چیز واقعی باشه?! یعنی با کیسه خوابای دونفره بخوابیم ..هر کدوم با یه… با ..یکی از دخترا..
&عاام… خب.. اخه… خب باشه ..شماها که به هر حال باهمین باشه ..میگم براتون کیسه خواب بیارن
رو به دسمتم چشمکی زد
+میگم ..بازم بیایم اینجا?? بازم بیایم باشه?
×مگه نگفتی از جنگل میترسی
تو چشماش نگاه کردم
+وقتی تو پیشمی از هیچی نمیترسم
اروم پیشونیمو بوسید ..
×باشه ..بازم میایم ..شایدم با بچه هامون بیایم
+باز منحرف شدییی??
×(میخندید) خب مگه دروغ میگم من دلم میخواد با بچه هام تو این رودخونه ماهی گیری کنم ..تو هم زیر همین درخت بشینی و موقع گرفتن ماهی ازمون عکس بگیری… دخترمونو روی اون تاب میشونم و با پسرمونم فوتبال بازی میکنم
+پس دو تا میخوای? :)
×ها?
+دوتا بچه میخوای?
×عاام خب اره ..(خندید)
+میگم بعد از اینکه کارامون سبک شد با من ..میای ..ایران?
چشماش گرد شد
×ایراااان???
+میخوام بابام ببینتت
×باشه.. باشه حتمااا
+اما خودتو برای هر چیزی اماده کن ممکنه بابام موافقت نکنه
×تمام تلاشمو میکنم نکردم بازم تو مال منی
&کیسه خوابا رسید بهتره بخوابییییین…
شب شده بود و ریسه های نور دور درختا پیچیده شده بود… همه جا روشن شده بود
&بیاین موقع خواب هم یه سکانس بگیریم
هممون سر جاهامون مستقر شدیم ..من بین بازو های کوک و کوک هم بین موهای من پنهان شدیم
۹.۰k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.