𝓟𝓪𝓻𝓽 2🥺🤍🖇️
𝓟𝓪𝓻𝓽 2🥺🤍🖇️
دوییدم سمتش و سوار شدم هیچ کس نبود فقط 2 نفر بودن نشستم روی یکی از صندلی ها و موبایلمو باز کردم یکم باهاش بازی کردم تا برسم حواسم کامل به موبایل بود متوجه نشدم که کی رسیدم
راننده : خانم این ایستگاه آخره
ا/ت : ......
راننده : خانم
ا/ت : بله
راننده : این ایستگاه آخره
ا/ت : ببخشید خواسم نبود
بهم لبخند زد
راننده : مشکلی نیست
پولو بهش دادم کیفمو برداشتم و پیاده شدم خونم یه کوچه پایین تر بود قدم زنان رفتم به سمت خونم وقتی رسیدم کیلید انداختم و درو باز کردم رفتم داخل برقا روشن بود اما من که خاموش کردم و رفتم بیرون رفتم تو پذیرایی قلبم اومد تو دهنم چسبیدم به دیوار و با بهت بهش نگاه میکردم
لئون : به به ا/ت خانم خوش اومدی...میدونی چقدر منتظرت موندم
ا/ت : توی عوضی باز اومدی مگه نگفتم دیگه نمیخوام ببینمت
لئون : گفتی ولی من نگفتم باشه که
پاشد اومد سمتم چسبید بهم عوضی
هولش دادم ولی عقب نرفت عین چسب چسبیده بود بهم
لئون : الکی سعی نکن من جایی نمیرم
ا/ت : ببین برو ازت خواهش میکنم چند بار بهت بگم نمیخوام ببینمت دوست ندارم برو لطفا
لئون : اشکالی نداره بزورم که شده عاشقم میشی
اینو گفت و سرشو برد تو گردنم سعی کردم جداش کنم ولی نشد اصلا تکون نمیخورد
ا/ت : برو اونور لعنتی برو کنار
روی گردنم بوسه های ریز میزاشت چاره ای نداشتم یکی با زانو زدم وسط پاهاش که افتاد زمین از درد به خودش میپیچید
یه نفس عمیق کشیدم
لئون : این چه... کاری.. بود اوفف
نفس نفس میزد
ا/ت : خوبی؟
میترسیدم یه چیزیش بشه
جواب نداد
با زانوهام نشستم کنارش
ا/ت : هی زنده ای
لئون : عقلتو از دست دادی؟ معلومه که زنده ام
لئون دوست پسر قبلیم بود بخاطر خیانتی که کرد همه چی تموم شد یعنی من تمومش کردم ولی این ول کن نیست میگه مست بودم نمیدونستم دارم چیکار میکنم اما نمیتونم باور کنم
ا/ت : پس حالا که خوبی برو بیرون
لئون : بهم کمک نمیکنی...تا بلند شم؟
ا/ت : نه خودت پاشو
لئون : آخخخ
ا/ت : چیشد
لئون : کمکم کن تا پاشم
ا/ت : ای تف تو این شانس
کمکش کردم بلند شه که لپمو بوس کرد ازش فاصله گرفتم
ا/ت : تو آدم نمیشی نه؟ برو پیش دوست دخترت چرا اینجایی آخه
لئون : اون عوضی دوست دخترم نیست من اون شب مست بودم من هنوزم فکرم پیش توعه نمیتونم فراموشت کنم
ا/ت : انقدر دروغ نگو
لئون : من دروغ نمیگم
ا/ت : آره مشخصه
لئون : میدونم مشخصه
ا/ت : بیا برو زود باش
درو باز کردم که اومد جلوم تو چهارچوب در وایساد باز لپمو بوسید
دمپایی رو برداشتم خواستم پرت کنم طرفش که فرار کرد توی راهرو داد زد
لئون : مواظب خودت باش بازم میام
بهش خندیدم درو بستم و رفتم داخل پسره ی دیوونه حیف که یکی دیگه منتظرته وگرنه بهت نشون میدادم یعنی واقعا فقط مست بوده؟ نمیدونم اگه از عمد این کارو کرده باشه چی چرا نمیتونم بهش اعتماد کنم شاید دلیلش اینه که با چشمای خودم دیدم چه کاری کرده
قول داده بودم مینویسم زود میزارم 🫂🪐🥺🪅
دوییدم سمتش و سوار شدم هیچ کس نبود فقط 2 نفر بودن نشستم روی یکی از صندلی ها و موبایلمو باز کردم یکم باهاش بازی کردم تا برسم حواسم کامل به موبایل بود متوجه نشدم که کی رسیدم
راننده : خانم این ایستگاه آخره
ا/ت : ......
راننده : خانم
ا/ت : بله
راننده : این ایستگاه آخره
ا/ت : ببخشید خواسم نبود
بهم لبخند زد
راننده : مشکلی نیست
پولو بهش دادم کیفمو برداشتم و پیاده شدم خونم یه کوچه پایین تر بود قدم زنان رفتم به سمت خونم وقتی رسیدم کیلید انداختم و درو باز کردم رفتم داخل برقا روشن بود اما من که خاموش کردم و رفتم بیرون رفتم تو پذیرایی قلبم اومد تو دهنم چسبیدم به دیوار و با بهت بهش نگاه میکردم
لئون : به به ا/ت خانم خوش اومدی...میدونی چقدر منتظرت موندم
ا/ت : توی عوضی باز اومدی مگه نگفتم دیگه نمیخوام ببینمت
لئون : گفتی ولی من نگفتم باشه که
پاشد اومد سمتم چسبید بهم عوضی
هولش دادم ولی عقب نرفت عین چسب چسبیده بود بهم
لئون : الکی سعی نکن من جایی نمیرم
ا/ت : ببین برو ازت خواهش میکنم چند بار بهت بگم نمیخوام ببینمت دوست ندارم برو لطفا
لئون : اشکالی نداره بزورم که شده عاشقم میشی
اینو گفت و سرشو برد تو گردنم سعی کردم جداش کنم ولی نشد اصلا تکون نمیخورد
ا/ت : برو اونور لعنتی برو کنار
روی گردنم بوسه های ریز میزاشت چاره ای نداشتم یکی با زانو زدم وسط پاهاش که افتاد زمین از درد به خودش میپیچید
یه نفس عمیق کشیدم
لئون : این چه... کاری.. بود اوفف
نفس نفس میزد
ا/ت : خوبی؟
میترسیدم یه چیزیش بشه
جواب نداد
با زانوهام نشستم کنارش
ا/ت : هی زنده ای
لئون : عقلتو از دست دادی؟ معلومه که زنده ام
لئون دوست پسر قبلیم بود بخاطر خیانتی که کرد همه چی تموم شد یعنی من تمومش کردم ولی این ول کن نیست میگه مست بودم نمیدونستم دارم چیکار میکنم اما نمیتونم باور کنم
ا/ت : پس حالا که خوبی برو بیرون
لئون : بهم کمک نمیکنی...تا بلند شم؟
ا/ت : نه خودت پاشو
لئون : آخخخ
ا/ت : چیشد
لئون : کمکم کن تا پاشم
ا/ت : ای تف تو این شانس
کمکش کردم بلند شه که لپمو بوس کرد ازش فاصله گرفتم
ا/ت : تو آدم نمیشی نه؟ برو پیش دوست دخترت چرا اینجایی آخه
لئون : اون عوضی دوست دخترم نیست من اون شب مست بودم من هنوزم فکرم پیش توعه نمیتونم فراموشت کنم
ا/ت : انقدر دروغ نگو
لئون : من دروغ نمیگم
ا/ت : آره مشخصه
لئون : میدونم مشخصه
ا/ت : بیا برو زود باش
درو باز کردم که اومد جلوم تو چهارچوب در وایساد باز لپمو بوسید
دمپایی رو برداشتم خواستم پرت کنم طرفش که فرار کرد توی راهرو داد زد
لئون : مواظب خودت باش بازم میام
بهش خندیدم درو بستم و رفتم داخل پسره ی دیوونه حیف که یکی دیگه منتظرته وگرنه بهت نشون میدادم یعنی واقعا فقط مست بوده؟ نمیدونم اگه از عمد این کارو کرده باشه چی چرا نمیتونم بهش اعتماد کنم شاید دلیلش اینه که با چشمای خودم دیدم چه کاری کرده
قول داده بودم مینویسم زود میزارم 🫂🪐🥺🪅
۱۳۱.۷k
۰۶ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.