موهیتو من 🤍🌵pt33
ا.ت : فرانسیسسس ( با صدای بلند)
ا.ت : فرانسیسسس کجاییییییی بیاااااااا( با صدای بلند )
فرانسیس : بله (نفس نفس زدن)خانم (نفس نفس) چیزی شده ( نفس نفس زدن )
ا.ت ک بدو ماشین رو بیار میخوایم بریم خریددددد جیغغغغ بدووو
فرانسیس : خانم برای این من رو اینطوری صدا میزدید
ا.ت : اره مگه چطوری صدات زدم !
فرانسیس : خانم شما با داد منو صدا زدید من فکر کردم اتفاقی افتاده
ا.ت : اااا نترس بابا هیچی نشده حالا برو ماشین رو بیار من میرم تینا رو بیارم با هم بریم
فرانسیس : چشم خانم
ا.ت : سوهو تینا کجاست ؟
سوهو : داره سوار اسب میشه با کوک ( عصبی )
ا.ت : اووو عجب ... میگم تو چرا عصبی ؟
سوهو : ببخشید هاا ولی یکی از ابجی هام با یه مافیای دیونه رل زده اون یکی هم داره با رفیق اون مافیای دیونه خوشگذرونی میکنه و اونجوری ک انتظار میره فردا رل میزنن
ا.ت : 🤣🤣
سوهو : ا.ت نخند مسخره ع چرا میخندی الان خیلی بامزه بود حرفم ؟
ا.ت : ن به شدت حق بود ولی خوب چی کار کنیم لعنتی ها خیلی جذاب ان 😂😂
سوهو:😐😑
ا.ت : خوب راست میگم دیگه ببینشون بعدشم تو خودت سینگل موندی داری فشار میخوری
سوهو : ..... جای میخوای بری ؟
ا.ت : بله میرم خرید البته قبلش میرم عیادت بابای سلن بعدش میرم خرید با تیناااااا جیغغغغ من ذوققق میخوام کلی چیز های جیگر و خوشگل بخرمممممم😁😁
سوهو : ابجیم کم داره ای خدا
ا.ت : همین ک هست
تینا : ا.تتتت منو ببین
ا.ت : اااا خیلی خفن شدیییی
تینا : اهومممم
ا.ت : جونکوکی حواست به ابجی قشنگ من باشه هاااااا
کوک : چشمممم
ا.ت : تینا بپربیا پایین برم خریدددد بدوووو
کوک : شوگا میدونه
ا.ت : اره بهش گفتم گفت با فرانسیس برم
کوک : منم میام
ا.ت : اووفف باشه بدو اید دیگه الان دیر میشه بجمبید یالااااا
تینا : ا.ت بزار من برم لباسم عوض کنم بیام
کوک : منم ک لباسم خوبه
ا.ت : بدو تینا
( سوار ماشین شدید و اول رفتید بیمارستان پیش سلن )
ا.ت : سلام
پرستار بخش : سلام به فرماید ؟
ا.ت : به بیمار داریم اومدم ملاقاتش اسمش *****
پرستار بخش : بله اقای ***** توی اتاق 145 هست طبقه ی دوم سمت چپ
ا.ت : بله خیلی ممنونم
کوک : من بیرون اتاق منتظر میمونم
تینا : باش حواست باشه به خودت
کوک : باش
ا.ت : بله 😏
( چهری تینا اسلاید 2 و لباسش اسلاید 3 و لباس کوکی اسلاید 4)
ادامه داره...
ا.ت : فرانسیسسس کجاییییییی بیاااااااا( با صدای بلند )
فرانسیس : بله (نفس نفس زدن)خانم (نفس نفس) چیزی شده ( نفس نفس زدن )
ا.ت ک بدو ماشین رو بیار میخوایم بریم خریددددد جیغغغغ بدووو
فرانسیس : خانم برای این من رو اینطوری صدا میزدید
ا.ت : اره مگه چطوری صدات زدم !
فرانسیس : خانم شما با داد منو صدا زدید من فکر کردم اتفاقی افتاده
ا.ت : اااا نترس بابا هیچی نشده حالا برو ماشین رو بیار من میرم تینا رو بیارم با هم بریم
فرانسیس : چشم خانم
ا.ت : سوهو تینا کجاست ؟
سوهو : داره سوار اسب میشه با کوک ( عصبی )
ا.ت : اووو عجب ... میگم تو چرا عصبی ؟
سوهو : ببخشید هاا ولی یکی از ابجی هام با یه مافیای دیونه رل زده اون یکی هم داره با رفیق اون مافیای دیونه خوشگذرونی میکنه و اونجوری ک انتظار میره فردا رل میزنن
ا.ت : 🤣🤣
سوهو : ا.ت نخند مسخره ع چرا میخندی الان خیلی بامزه بود حرفم ؟
ا.ت : ن به شدت حق بود ولی خوب چی کار کنیم لعنتی ها خیلی جذاب ان 😂😂
سوهو:😐😑
ا.ت : خوب راست میگم دیگه ببینشون بعدشم تو خودت سینگل موندی داری فشار میخوری
سوهو : ..... جای میخوای بری ؟
ا.ت : بله میرم خرید البته قبلش میرم عیادت بابای سلن بعدش میرم خرید با تیناااااا جیغغغغ من ذوققق میخوام کلی چیز های جیگر و خوشگل بخرمممممم😁😁
سوهو : ابجیم کم داره ای خدا
ا.ت : همین ک هست
تینا : ا.تتتت منو ببین
ا.ت : اااا خیلی خفن شدیییی
تینا : اهومممم
ا.ت : جونکوکی حواست به ابجی قشنگ من باشه هاااااا
کوک : چشمممم
ا.ت : تینا بپربیا پایین برم خریدددد بدوووو
کوک : شوگا میدونه
ا.ت : اره بهش گفتم گفت با فرانسیس برم
کوک : منم میام
ا.ت : اووفف باشه بدو اید دیگه الان دیر میشه بجمبید یالااااا
تینا : ا.ت بزار من برم لباسم عوض کنم بیام
کوک : منم ک لباسم خوبه
ا.ت : بدو تینا
( سوار ماشین شدید و اول رفتید بیمارستان پیش سلن )
ا.ت : سلام
پرستار بخش : سلام به فرماید ؟
ا.ت : به بیمار داریم اومدم ملاقاتش اسمش *****
پرستار بخش : بله اقای ***** توی اتاق 145 هست طبقه ی دوم سمت چپ
ا.ت : بله خیلی ممنونم
کوک : من بیرون اتاق منتظر میمونم
تینا : باش حواست باشه به خودت
کوک : باش
ا.ت : بله 😏
( چهری تینا اسلاید 2 و لباسش اسلاید 3 و لباس کوکی اسلاید 4)
ادامه داره...
۵.۳k
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.