ببین تبر زدم به تن آرزوهام

ببین تبر زدم به تن آرزوهام

من یه جوونم اما جوانی ناکام

من یه جوونم اما پیره دلم زیاد

ازخوشیا چیزی سمت من نمیاد

من یه باغم یه باغی که شده زود خزون

میکروفون به دست میخونم حالا با یه دل خون

دنیا نداره واسه من آب و رنگی

وقتی فقیر باشی همیشه دلتنگی

وقتی داری تو دلت هوس خانواده

میشکنه دلت حتی با لبخندی ساده

کیه که بشینه به پای حرفای دلم

همه حاصلی دارن ولی من بی حاصلم

از بچگی بودم من بچه ی کار

توی روزمم بودم انگار توی شب تار

واسه یه لقمه نون فقط سگ دو زدم

من بد نیستم ولی باهمه بدم !

وقتی بچه ها میرفتن مدرسه

من میکردم مردمو وسوسه

تا که بخرن ازم فقط یه شاخه گل

فقط فکر سیری بودم به من نگو تو خل

منتظر بودم که بشه چراغ قرمز

دعا میکردم ماشینا نرن هرگز

تا که شاید ازم چیزی بخرن

راه میرفتم وقتی جون نداشت بدن

وقتی میخوابیدن همه روی تخت خواب

ماها بودیم از بچگی آره همه کارتن خواب

همه بی کس همه یه بی پناه

همه بی گناه ولی پر گناه !

آخه چه میشه کرد با خواست تقدیر

وقتی بستنمون به تیر هفتیر

وقتی تیر مشکلات خورد به بدنمون

وقتی بودیم غریب توی وطنمون

وقتی بچه بودیم کارکردیم جای بازی

وقتی بزرگ شدیم بازم نشدیم راضی

چون که یه فقیر همیشه همون فقیره

در بهترین حالت فقط باید نمیره

دسترنج کارش تن زندشه

تن رنجوری که همیشه گشنشه

وقتی خسته باشه دیگه جسم و روحت

تمام مشکلات واسه تو قد کوهه

(اگه شدم حالا من یه گرگ بیابونی)

(چون که هستم من یه بچه خیابونی)

اگه شیرینی واسه من مثل زهره

اگه لبخند با لبام قهره

اگه از حرف زدن من لب ندوختم

چون میخوام بگم که من کم نسوختم

همش راه رفتم یه عمری پرسه زدم

دست به کاری که دلت میترسه زدم

هرکاری کردم واسه یه لقمه نون

من خیابونیم ولی نیستم نادون

وقتی لم دادین شما کنج خونه

اینجا یه نفر به فکر حفظ جونه

وقتی میبینین شما فیلمی غمگین

من بازیگرشم با یه غم سنگین

تنم شکسته بارها زیر غم

زندگی کردم با یه حس مبهم

نبوده سایه ی پدر بالاسرم

کسی دست نزده به این چشمای ترم

مادری شبا واسم قصه نخونده

خدا شیطونم مثل من از خودش نرونده !

خدایا برس به فریادم

درسته خیابونیم اما هستم آدم

چون که نکرده کسی رحم به من

نیافته التیام هیچوقت زخم من

(اگه شدم حالا من یه گرگ بیابونی)

(چون که هستم من یه بچه خیابونی)




برگرفته شده از beatarma.blog.ir