بین کوچه مادرم افتاده میخواهد کمک زخم من خورده نمک

بین کوچه مادرم افتاده می‌خواهد کمک زخم من خورده نمک
بشکند دستی که زد او را سر باغ فدک زخم من خورده نمک
******
در میان کوچه بند آمد صدای مادرم پیش چشمان ترم
شانه‌های کوچک من شد عصای مادرم پیش چشمان ترم
******
شاهد روی کبود حضرت خیرالنساء پور حیدر مجتبی
آسمان را دیده افتاده میان کوچه ها پور حیدر مجتبی
***************
دم پاره
سیلی چو بر صورت زهرا رسید مظلومی علی به امضا رسید
دیدگاه ها (۱)

با گریہ بیایید بہ دادش برسیممادر وسط کوچه ڪمڪ مے خواهد

سوت و کور خونه دلا پریشونهعلی یارش و روی شونه هاش میبره شبون...

گفتمش نقاش راازغربت زهرابکش گریه کردوباقلم یک چادرخاکی کشید ...

"مادر" اگر کاری کند اهل خانه هم یاد میگیرند مثلا اگر "شهید" ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط