هیولای اتاق من(part10)
یک دفعه دست کوک وسط صورت دخترک قرار گرفت ات نمی توانست کاری کنه چون کل بدن کوک روی بدن دخترک بود
(نکته بسیار مهم ***کوک لباس داره منحرف)
دست کوک روی صورت دخترک قفل شده بود و هر لحظه دست کوک سفت تر میشه دست کوک کل صورت دخترک را در بر گرفته بود و یه لحظه از سفت کردن دستش دست کشید ودر یه لحظه کل صورت دخترک به زیر اب رفت یک دقیقه از نفس هایی که دختر داشت میگذره کوک سر اون را زیر اب گرفته بود بعد این یک دقیقه دخترک با اینکه سرش زیر اب بود اینبار دخترک جیغ میزد اب در دهان دخترک میرفت هر چی بدنش را تکان میداد بی فایده بود دخترک داشت خفه میشد و کوک با داد میگفت
هر کسی که از خانه من نره بیرون اینطوری میشه فهمیدی؟
نشنیدم فهمیدی خوبه اما نمیخوام بمیری باهات کار دارم (خنده ترسناک )
دستش را از صورت دخترک برداشت و باعث شد وقتی سر دخترک از اب میاد بیرون شروع میکنه به بریده بریده نفس کشید و سرفه کردن از دهن دخترک اب میامد اخر هاش اب
جاش را با خون عوض کرد و دخترک سرفه خونی میکرد دخترک از وان بیرون اومد و حوله اش را برداشت و رفت تو اتاقش و لباساش را پوشید وهنوز از دهنش خون میامد خود دخترک دلیلیش را مدانست اما خانواده و دوستانش خبر نداشتن امیدوار بود کوک از بیماری او خبر دار نشود تنها کسی که درباره بیماریش میدانست یکی از دوستاش بود که الان اینجا نبود رفته بودن بیرون دارو هاش را پیدا کرد و خورد دهنش را اب شست کف زمین خونی بود انها ام با دستمال پاک کرد که........
شما بگید ات چه بیماری داشته
شرطا
like5
coment۵
(نکته بسیار مهم ***کوک لباس داره منحرف)
دست کوک روی صورت دخترک قفل شده بود و هر لحظه دست کوک سفت تر میشه دست کوک کل صورت دخترک را در بر گرفته بود و یه لحظه از سفت کردن دستش دست کشید ودر یه لحظه کل صورت دخترک به زیر اب رفت یک دقیقه از نفس هایی که دختر داشت میگذره کوک سر اون را زیر اب گرفته بود بعد این یک دقیقه دخترک با اینکه سرش زیر اب بود اینبار دخترک جیغ میزد اب در دهان دخترک میرفت هر چی بدنش را تکان میداد بی فایده بود دخترک داشت خفه میشد و کوک با داد میگفت
هر کسی که از خانه من نره بیرون اینطوری میشه فهمیدی؟
نشنیدم فهمیدی خوبه اما نمیخوام بمیری باهات کار دارم (خنده ترسناک )
دستش را از صورت دخترک برداشت و باعث شد وقتی سر دخترک از اب میاد بیرون شروع میکنه به بریده بریده نفس کشید و سرفه کردن از دهن دخترک اب میامد اخر هاش اب
جاش را با خون عوض کرد و دخترک سرفه خونی میکرد دخترک از وان بیرون اومد و حوله اش را برداشت و رفت تو اتاقش و لباساش را پوشید وهنوز از دهنش خون میامد خود دخترک دلیلیش را مدانست اما خانواده و دوستانش خبر نداشتن امیدوار بود کوک از بیماری او خبر دار نشود تنها کسی که درباره بیماریش میدانست یکی از دوستاش بود که الان اینجا نبود رفته بودن بیرون دارو هاش را پیدا کرد و خورد دهنش را اب شست کف زمین خونی بود انها ام با دستمال پاک کرد که........
شما بگید ات چه بیماری داشته
شرطا
like5
coment۵
۵.۲k
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.