غم تنهایی عذاب است به یادت چه کنم

...‌غمِ  تنهایی  عذاب  است  به یادت  چه کنم

دلِ  سر گشته یِ من  کرده  هوایت  چه کنم

دلِ  پاکِ  تو  مرا   کرده  چنین  زار و  فسون

شده   آرامش   من  زنگ   صدایت   چه کنم

تو پُر از  خاطره ای   بودنِ  تو حقِ من است

تو   بگو  با   غمِ  این  خاطره هایت  چه کنم

با خیالِ تو  شبم  چون  شبِ  یلداست  هنوز

بی حضورِ تو  و  آن  شان و صفایت چه کنم

گر  چه  دوری  زِ  بَرم  یادِ تو همراهِ من است

با چنین روز و  شب و  فاصله هایت چه کنم!

❤ ❤ ❤ #D-#F ❤ ❤ ❤
دیدگاه ها (۳)

من فدای طعمِ شیرینِ لبِ قندت شومعاشق ِچشم ِقشنگ وطرحِ لبخ...

درد اگر درد تو باشدچه خیالی ستکهمندلخوش داشتنخوب ترین درد سر...

چشم تو برده به یغما دل آهوها را"باد" هم چنگ زده از هیجان موه...

شده که توی دلت کافه ی پرتی باشدهی به خوردت بدهد قهوه ی تلخ ق...

حمزه فلاح

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

Main Character | P2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط