شده که توی دلت کافه ی پرتی باشد

شده که توی دلت کافه ی پرتی باشد
هی به خوردت بدهد قهوه ی تلخ قجری
هی بمیری و دوباره نفس ات تازه شود
از خودت باز کمی قهوه ی قاتل بخری

یکی از جنس تو مامور هراس ات بشود
دخل در خوب و بد کار خدای ات بکند
قهوه را تلخ بنوشی و بنوشی تا تَه
شبح مرگ سراسیمه صدای ات بکند

نقش چشمان گناهی ته فال ات باشد
که شب وّ روز به دیوار دل ات می بینی
طعم مرموز لب اش را ته فنجان بزنی
مَگرت قهوه ی قاجار دهد تسکینی

رفته ُو دشنه ی اندوه به قلبت زده است
جای پاهاش به دیوار دلت جامانده
تو شدی کافه ی متروکه پر از حس عذاب
او ولی مشتریِ نایس کلاب ها مانده

او تو را پس زده تا شیک ترین حادثه را
با یکی دورترین جای جهان تازه کند
ته فنجان تو آتش بکشد فال تو را
تا در آغوش کسی وسوسه اندازه کند

شده که توی دل ات حس بکنی زلزله را
پای آوار دل ات روی زمین بنشینی
یاد سرکوب گناه اش به جنون ات بکشد
مَگرت قهوه ی قاجار دهد تسکینی


💜 💜 💜 #D-#F 💜 💜 💜
دیدگاه ها (۳)

چشم تو برده به یغما دل آهوها را"باد" هم چنگ زده از هیجان موه...

...‌غمِ  تنهایی  عذاب  است  به یادت  چه کنم دلِ  سر گشته یِ...

کاش برزانوی خسته ام سری بگذاشتیبارسنگینیه ،غم ، را از دلم ، ...

تمام تنهایی ام راقدم میزنمدر کوچه پس کوچه های سرد پاییزو آنق...

سلام روز قشنگت به‌خیر لب شکریسلامتی، خبری تازه نیست خوش‌خبری...

بهترین رقیب منپارت ۴ویو جونگکوکا..ا..اون ات بود سریع رفتم سم...

p⁹+ جوک خوبی بودپسر فورا ات رو از ته دل محکم بغل کرد.. _ ببخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط