جرقه عشق پارت ۳۹
از پشت افتادم جونگ کوک سریع اومد پیشم کوک:سوفیا سوفیا خوبی تو شوک بودم جونگ کوک یکم اومد جلوم دستشو گذاشت رو صورتم کوک:سوفیا خوبی سوفیا دارم میترسم یه چیزی بگو همون یه آی بلند کشیدم من:آییییییییییییییی آههههههههههه کمرم پوکید جونگ کوک کوک:سوفیا میتونی پاشی من:کمرم ضربه خورد انگار یه چیزی زیرم بوده افتادم رو اون جونگ کوک دستشو برد زیر کمرم (شبی این کارتونا دوساعت همینجوری رو زمین میمونن😐😂😂😂😂🤣🤣بعد میگن آخ😐😂) کوک:سوفیا من:سنگی نه کوک:هیچی نیست عشقم من:جونگ کوک لطفا کمکم کن آیی کوک:خیله خوب گفتم بیا پایین من:الان باید من و دعوا کنی یا اون سوسکی که رو اون دیوار کنار پام بود😐 کوک:تو رو چون گفتم بپر ولی نپریدی من:خیله خوب فقط بلندم کن بعد تو خونه هرچقدر دوست داشتی بزن تو سرم خوبه بعد سنگ و از زیرم برداشت کوک:یا خدا من:این زیر من بود چجوری زنده ام الان بعد از رو زمین بلندم کرد و بردم تو خونه گذاشتم رو مبل کوک:عشقم میتونی برگردی من:آره میتونم بعد برگشتم اونطرف دمرو شدم لباسمو زد بالا و کمرمو نگاه کرد کوک:واییی من:کبود شده درسته کوک:آره گریم در اومد من:😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 کوک:عااا گریه نکن خوب میشه بعد رفت پماد آورد و با یکم یخ کوک:اینو میزارم رو کمرت یخه من:واییی جونگ کوک من اشکم در میاد 😭😭😭نمی تونم تحملش کنم کوک:میتونی بعد یخو گذاشت رو کمرم دادم رفت بالا من:عععععععع فشار نده کوک:ببخشید من:مگه گوشت له میکنی یواش کوک:خیله خوب قر نزن من:جونگ کوک من پام هنوز هست میکوبونم تو فکتا کوک:اعصاب نداریا من:وقتی میخورم زمین اعصابم خورد میشه😐 کوک:من دیگه حرف نمیزنم چون اعصاب نداری من:الان از دستم عصبانی کوک:یجورایی گفتم نرو من:خیرسرم دوست دخترتم بجای اینکه دلداریم بدی بگی آروم باش خوب میشه داری سرزنشم میکنی به خدا اگه بخوای نصیحت کنی من میرم همینجوری کبودسش بدتر شه کوک:حرف نزن (با داد😐😂) من:داد زدی خیله خوب ببینم تا فردا میتونی تحمل کنی کوک:میتونم من:میبینیم وقتی اومدی جلو پام افتادی گعتی گوه خوردم میفهمی کوک:خیلی پررویی من:شکسته نفسی میفرمایید استاد شما که از پررویم گذشتی😐 کوک:دفع اخرت باشه میگی استادا من:بگم چی میشه کوک:میشینم رو کمرت بعد زدم زیر گریه من:😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
۱۶.۲k
۰۵ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.