آنجا که تویی غم نبود رنج و بلا هم

آن‌جا که تویی، غم نبود، رنج و بلا هم
مستی نبود، دل نبود، شور و نوا هم

این‌جا که منم، حسرت از اندازه فزونست
خود دانی و، من دانم و، این خلق خدا هم

#رحیم_معینی_کرمانشاهی
دیدگاه ها (۱۳)

بنشین برایت حرف دارم در دلم غوغاستوقتی که شاعر حرف دارد آخر ...

ﻧﺒﺎﺷﻢ ﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﻔﻞ ، ﭼﻪ ﻏﻢ ، ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﻤﺘﺮﺧﻮﺵ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻱ ﺯ ﺧ...

به همه باید احترام گذاشتاما عشق را باید تقدیم کسی کرد که لای...

من به دنبال کسی میگردمکه دلش پنجره ی بازِ نگاهم باشدو بدانم ...

🌱🍒ناز چشمانت نهاده ... عشق بر سیمای تو...سر خوشم چون پروریدم...

خدا، صدای من را بشنو، در این سکوت عمیق، گام می‌زنم گم‌شده،...

عشق ( درد بی پایان)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط