بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یاداشت قسمت چهارم :
وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَهِ - و بگردان از من به خاطر همان درخواستی که از تو کردم، همه شر دنیا و شر آخرت را بر خورداری از خیر به تنهایی کافی نیست، چرا که همراه هر خیر مادی و معنوی، میتواند شروری وجود داشته باشد، مثل کسی که سلامتی، زیبایی، ثروت، قدرت و شهرتش، برای او زیان هایی نیز به بار میآورد.
در آخرت نیز چنین است؛ ممکن است مؤمنی راببخشایند،مشمول شفاعت قرار دهند و به بهشت ببرند، اما پس از صدها یا هزاران سال توقف در محشر، که حتی یک لحظهاش نیز عذابآور و غیر قابل تحمل میباشد، لذا در خواست میکنی که تمام شر دنیا و آخرت از تو دور گرداند.
ناز چهارم :
در حکایات انبیا ظاهراً حضرت موسی علیه السلام آمده است که خشکسالی شد و باران نبارید؛ آن نبی با جمیع مردم بیرون رفتند و نماز باران خواندند و دعا کردند، اما هیچ حاصلی نداشت! اما ندا آمد که بروید کسی با این مشخصات را بیابید و بیاورید تا او دعا کند. همگان گمان میکردند که او چه شخصیت بزرگ و عارفی می باشد، اما وقتی او را یافتند، دیدند فقط یک چوپان عوام است. خلاصه او را آوردند و او مقابل صف ایستاد و رو به آسمان کرد و گفت: خدایاً این بندگانت از تو باران میخواهند، خُب بده، از تو که کم نمیآید و ابرها متراکم شدند و باران بارید.
شاید این بیان، به حسب ظاهر بسیار ساده و عوامانه باشد، اما در این دعا همین را میگویی و میخواهی:
فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ - زیرا کمبودی با آن چه عطا میکنی ایجاد نمیشود از تو که کم نمیآید، و بیفزا بر من از فضلت، ای بزرگوار.(پایان)
یاداشت قسمت چهارم :
وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَهِ - و بگردان از من به خاطر همان درخواستی که از تو کردم، همه شر دنیا و شر آخرت را بر خورداری از خیر به تنهایی کافی نیست، چرا که همراه هر خیر مادی و معنوی، میتواند شروری وجود داشته باشد، مثل کسی که سلامتی، زیبایی، ثروت، قدرت و شهرتش، برای او زیان هایی نیز به بار میآورد.
در آخرت نیز چنین است؛ ممکن است مؤمنی راببخشایند،مشمول شفاعت قرار دهند و به بهشت ببرند، اما پس از صدها یا هزاران سال توقف در محشر، که حتی یک لحظهاش نیز عذابآور و غیر قابل تحمل میباشد، لذا در خواست میکنی که تمام شر دنیا و آخرت از تو دور گرداند.
ناز چهارم :
در حکایات انبیا ظاهراً حضرت موسی علیه السلام آمده است که خشکسالی شد و باران نبارید؛ آن نبی با جمیع مردم بیرون رفتند و نماز باران خواندند و دعا کردند، اما هیچ حاصلی نداشت! اما ندا آمد که بروید کسی با این مشخصات را بیابید و بیاورید تا او دعا کند. همگان گمان میکردند که او چه شخصیت بزرگ و عارفی می باشد، اما وقتی او را یافتند، دیدند فقط یک چوپان عوام است. خلاصه او را آوردند و او مقابل صف ایستاد و رو به آسمان کرد و گفت: خدایاً این بندگانت از تو باران میخواهند، خُب بده، از تو که کم نمیآید و ابرها متراکم شدند و باران بارید.
شاید این بیان، به حسب ظاهر بسیار ساده و عوامانه باشد، اما در این دعا همین را میگویی و میخواهی:
فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ - زیرا کمبودی با آن چه عطا میکنی ایجاد نمیشود از تو که کم نمیآید، و بیفزا بر من از فضلت، ای بزرگوار.(پایان)
- ۵۲
- ۰۳ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط