ارباب مهربون من پارت ۱۶ فیک بی تی اس
ارباب مهربون من پارت ۱۶ #فیک_بی_تی_اس
آجوما در رو واسشون باز کرد و اونا رفتن داخل
_: ا.ت گشنته؟
+: اوهوم
_: باشه پس تو برو لباسات رو عوض کن بیا غذا بخوریم
ا.ت رفت لباساش رو عوض کرد و اومد نشست غذا خوردن
+: میگم لیا چیشد؟
_: از شکایت کردم چون حولت داده
+: آها
_: سرت که دیگه درد نمیکنه؟
+: نه نه خوبم
_: میخوای بریم حیاط قدم بزنیم؟
+: اوهوم
رفتن حیاط داشتن قدم میزدن که پای ات پیچ خورد و داشت می افتاد که جیمین گرفتش
_: مگه دکتر نگفت نباید ضربه دیگه ای به سرت بخوره چرا مواظب نیستی؟(هنوز بغلش بود)
+: ببخشید
شروع کردن به راه رفتن
داشتن راه میرفتن که ا.ت جیغ کشید و پرید بغل جیمین
_: چیشد؟
+: وایییی سوسکککککک
_: (درحال جر خوردن)
+: به چی میخندی؟(با حالت کیوت)
ا.ت یه نگاه کرد و دید بغل جیمینه
+: وایی
سریع اومد پایین
+: حیح ببخشید
_: مشکلی نیس(خنده)
جیمین ویو
ا.ت واقعا دختر خیلی ظریفیه ... خوشگله، با استعداده،مهربونه ... فک کنم دارم جذبش میشم
داشتن تو حیاط قدم میزدن که در عمارت باز شد و لیا اومد تو ....
آجوما در رو واسشون باز کرد و اونا رفتن داخل
_: ا.ت گشنته؟
+: اوهوم
_: باشه پس تو برو لباسات رو عوض کن بیا غذا بخوریم
ا.ت رفت لباساش رو عوض کرد و اومد نشست غذا خوردن
+: میگم لیا چیشد؟
_: از شکایت کردم چون حولت داده
+: آها
_: سرت که دیگه درد نمیکنه؟
+: نه نه خوبم
_: میخوای بریم حیاط قدم بزنیم؟
+: اوهوم
رفتن حیاط داشتن قدم میزدن که پای ات پیچ خورد و داشت می افتاد که جیمین گرفتش
_: مگه دکتر نگفت نباید ضربه دیگه ای به سرت بخوره چرا مواظب نیستی؟(هنوز بغلش بود)
+: ببخشید
شروع کردن به راه رفتن
داشتن راه میرفتن که ا.ت جیغ کشید و پرید بغل جیمین
_: چیشد؟
+: وایییی سوسکککککک
_: (درحال جر خوردن)
+: به چی میخندی؟(با حالت کیوت)
ا.ت یه نگاه کرد و دید بغل جیمینه
+: وایی
سریع اومد پایین
+: حیح ببخشید
_: مشکلی نیس(خنده)
جیمین ویو
ا.ت واقعا دختر خیلی ظریفیه ... خوشگله، با استعداده،مهربونه ... فک کنم دارم جذبش میشم
داشتن تو حیاط قدم میزدن که در عمارت باز شد و لیا اومد تو ....
۱۴.۵k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.