p:⁵
p:⁵
با دیدن فرد مقابلم پشمام جوری کز خورد که فکر نکنم حالاحالاها در بیان
همون پسره که با آقای کیم بود
من تو خونه این چیکار میکردم
یعنی این لباسامو عوض کرد
یعنی این......................
که متوجه من شد و با دیدنم یه لبخندی زد اون چشماش سرد و بیروحش و این لبخند دلنشینش تضاد قشنگی درست کردن
دستی تو موهای فرش کشید و با همون لبخند گفت
ته:بیدار شدی چقدر خوابیدی
نگاهی به ساعتش کردو گفت
12ساعته که خوابی گشنت نشد
لبخنده ضایعی زدم و گفتم
ا.ت:ببخشید من توی خونهی شما چیکار میکنم
ته:چون گوشه خیابون بودی دلم برات سوخت و گفتم بلایی سرت نیارن برا همین اوردمت خونه خودم
ا.ت:ببخشید به کی لباس های منو عوض کرده
پسره نگاهی به دوروبرش کرد و گفت
ته:کسی دیگه:ی جز من تو خونه میبینی که داری اینو میپرسی
درسته من دختری مهربون بودم ولی با این حرفش مطمئن بودم صورتم از خشم رنگ خون شده بود
با دادی که از ته وجودم در اومد گفتم
ا.ت:تو غلطی کردی
همین حرفم کافی بودن که اون لبخند رو جاش به اخم تبدیل کرد و با صدای بلند تر از من گفت
ته:بهت محبت کردم درو ورت نداره حالا هم گمشو برد حمام بوی بدت خونه رو ورداشته
و با تنهی که بهم زد از کنارم رد شد
هی خیلی ممنونم از حمایت های قشنگ خوب و زیادتون
چون دیگه امتحانات تمام شدن گفتم فعالیت زیاد کنم
با این روحیه خوب و حمایت های قویتون منو شرمنده کردید!!......
با دیدن فرد مقابلم پشمام جوری کز خورد که فکر نکنم حالاحالاها در بیان
همون پسره که با آقای کیم بود
من تو خونه این چیکار میکردم
یعنی این لباسامو عوض کرد
یعنی این......................
که متوجه من شد و با دیدنم یه لبخندی زد اون چشماش سرد و بیروحش و این لبخند دلنشینش تضاد قشنگی درست کردن
دستی تو موهای فرش کشید و با همون لبخند گفت
ته:بیدار شدی چقدر خوابیدی
نگاهی به ساعتش کردو گفت
12ساعته که خوابی گشنت نشد
لبخنده ضایعی زدم و گفتم
ا.ت:ببخشید من توی خونهی شما چیکار میکنم
ته:چون گوشه خیابون بودی دلم برات سوخت و گفتم بلایی سرت نیارن برا همین اوردمت خونه خودم
ا.ت:ببخشید به کی لباس های منو عوض کرده
پسره نگاهی به دوروبرش کرد و گفت
ته:کسی دیگه:ی جز من تو خونه میبینی که داری اینو میپرسی
درسته من دختری مهربون بودم ولی با این حرفش مطمئن بودم صورتم از خشم رنگ خون شده بود
با دادی که از ته وجودم در اومد گفتم
ا.ت:تو غلطی کردی
همین حرفم کافی بودن که اون لبخند رو جاش به اخم تبدیل کرد و با صدای بلند تر از من گفت
ته:بهت محبت کردم درو ورت نداره حالا هم گمشو برد حمام بوی بدت خونه رو ورداشته
و با تنهی که بهم زد از کنارم رد شد
هی خیلی ممنونم از حمایت های قشنگ خوب و زیادتون
چون دیگه امتحانات تمام شدن گفتم فعالیت زیاد کنم
با این روحیه خوب و حمایت های قویتون منو شرمنده کردید!!......
۸.۵k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.