اگه بهت ثابت کنم سوجین دوست پسر داره چی
+اگه بهت ثابت کنم سوجین دوست پسر داره چی
_نداره
+اگه ثابت کنم ازادم؟
ویو تهیونگ
قطعا که آت و آزاد نمیکنم ولی باید بفهمم سوجین داره بهم خیانت میکنه یا نه
_باشه ازادت میکنم اگه ثابت کنی
+ولی من که نمیتونم تو عمارت ثابت کنم ولی...کلی کبودی رو گردنشه
_باشه میتونی بری پرنسس
+پرنسسا کلفتی نمیکنن (زیر لب)
_شنیدم چی گفتی...ولی میگذرم ازت اینارو
تعظیم کرد و گفت
+مرسی ارباب
و بعد رفت بیرون خیلی مشتاقم تا با سوجین کات کنم
ویو آت
سوجین و یه دختره اونجا بودن که سوجین زد تو سر اون دختر و رفت بدو بدو رفتم سمت دختره خیلی خوشگله و بلندش کردم
ات حالت خوبه؟
جنی ا..اره
بعد دستشو سمتم دراز کرد و گفت
جنی من جنی ام پار..تنر رفیق تهیونگم و تو چه نسبتی باهاش داری
ات برده شم...
ویو جنی
رفته بودم پیش سوجین تا بهش بگم نمیخوام دیگه برده های ته و اذیت کنم و اینکه واقعا جین و دوست دارم دیگه بخاطر پولش نه... بخاطر خودش سوجین منو زد و اون دختر اومد کمکم از اونجایی که دیگه برده هارو اذیت نمیکنم دوست دارم دوستم بشه
جنی :اوه...ته برده زیاد داره..چند وقته اینجایی
ات: یک و نیم ماهی میشه
جنی :حتما تهیونگ حتی نمیزارع بری حیاط عمارت
ات :اوهوم (ناراحت)
جنی :اسمت و نگفتی
ات :من ات هستم خوشبختم تو با سوجین چه نسبتی داری
جنی: دوستش بودم
ات: به نظرم داره به تهیونگ یعنی ارباب خیانت میکنن
_نداره
+اگه ثابت کنم ازادم؟
ویو تهیونگ
قطعا که آت و آزاد نمیکنم ولی باید بفهمم سوجین داره بهم خیانت میکنه یا نه
_باشه ازادت میکنم اگه ثابت کنی
+ولی من که نمیتونم تو عمارت ثابت کنم ولی...کلی کبودی رو گردنشه
_باشه میتونی بری پرنسس
+پرنسسا کلفتی نمیکنن (زیر لب)
_شنیدم چی گفتی...ولی میگذرم ازت اینارو
تعظیم کرد و گفت
+مرسی ارباب
و بعد رفت بیرون خیلی مشتاقم تا با سوجین کات کنم
ویو آت
سوجین و یه دختره اونجا بودن که سوجین زد تو سر اون دختر و رفت بدو بدو رفتم سمت دختره خیلی خوشگله و بلندش کردم
ات حالت خوبه؟
جنی ا..اره
بعد دستشو سمتم دراز کرد و گفت
جنی من جنی ام پار..تنر رفیق تهیونگم و تو چه نسبتی باهاش داری
ات برده شم...
ویو جنی
رفته بودم پیش سوجین تا بهش بگم نمیخوام دیگه برده های ته و اذیت کنم و اینکه واقعا جین و دوست دارم دیگه بخاطر پولش نه... بخاطر خودش سوجین منو زد و اون دختر اومد کمکم از اونجایی که دیگه برده هارو اذیت نمیکنم دوست دارم دوستم بشه
جنی :اوه...ته برده زیاد داره..چند وقته اینجایی
ات: یک و نیم ماهی میشه
جنی :حتما تهیونگ حتی نمیزارع بری حیاط عمارت
ات :اوهوم (ناراحت)
جنی :اسمت و نگفتی
ات :من ات هستم خوشبختم تو با سوجین چه نسبتی داری
جنی: دوستش بودم
ات: به نظرم داره به تهیونگ یعنی ارباب خیانت میکنن
- ۸.۵k
- ۰۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط