یک شب برایش تا سحر گلپونه ها خواندم

یک شب برایش تا سحر “گلپونه ها” خواندم
تنها به لبخندی مرا دیوانه می دانست

فردای آن شب رفت فهمیدم که معنای
“من مانده ام تنهای تنها” را نمی دانست .
دیدگاه ها (۷)

موج عشق تو اگر شعله به دل ها بکشدرود را از جگر کوه به دریا ب...

سخت است که محدوده ممنوع خیالم ، جولان گه افکار تو باشد ؛ تو ...

شعر های من....یک مشت دروغ اند...یک مشت خاطرات تقلبی....!من چ...

دارن میگذرن روزهایی که نیستی ولی به سختی نداشتنت بزرگترین در...

زیباترین لبخند جهان را داشت آن شب کنارم خوابیده بود بیدار شد...

نامه ای برای احساساتم/پارت سوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط