unexpected love 🤎 ☕️
unexpected love 🤎 ☕️
عشق غیره منتظره 🤎 ☕️
انچه گذشت
شروع کردم به حاضر شدن
part ²⁹
ات ویو
رفتم پیش تهیونگ که بپرسم ساعت چند میریم
ته ته؟
_بله؟
ساعت چند حرکت میکنیم؟
۶_
تنکیو (کیوت)
😄😄_
از اتاقش اومدم بیرون و رفتم تو اتاق مشترکمون که حاضر بشم که در اتاق زده شد
بله
_بیام تو؟
بیا
__چیکار میکنی؟
میخواستم برم حموم
_میای با هم بریم😈😈
برو بابا برو بیرون ببینیم منحرف
براش بالش پرت میکنه
_باشه باشه رفتم😂😂
³⁰مین بعد
حدودا کارم تموم بود فقط باید لباس میپوشیدم
لباسم رو پوشیدم(عکسش رو میزارم راستی یادم رفته بود لباس ات توی رستوران رو بزارم اونم میزارم همراه لباس ته)
یه لباس هم رنگ لباس خودم برای تهیونگ اماده کردم و ساعت رو چک کردم
۵:۵۵بود پس رفتم تهیونگ رو صدا کنم
تهیونگگگگگگگ
_بلههههه
بیاااااا
_اومدم (ات داره از توی اتاقشون داد میزنه و تهیونگ هم از توی اتاق کارش جوابش رو میده )
_بلی بیب
عزیزم نمیخوای اماده بشی
_چرا ولی لباس......
روی تخت گذاشتم
_ممنون😁😁
لباسش رو پوشید و وسایل ها رو داخل ماشین گذاشتیم و حرکت کردیم طرف بوسان
بعد از حدودا نیم ساعت رسیدیم
ادمین ویو
گایز من دقیق نمیدونم چقدر از سئول تا بوسان راه هست همینجوری حدسی میگم نیم ساعت شاید بیشتر شایدم کمتر باشه نمیدونم
رفتن داخل هتل
از لاوی هتل شماره اتاقشون رو گرفتن و به طرف اسانسور رفتن
وارد اتاق شدن و شروع به چیدن وسایل هاشون کردن
بعد از تموم شدن کار ها خسته روی مبل ولو شدن که پرنسس خوشگلمون سکوت رو میشکنه
ته؟
_هووم؟
بریم یکم قدم بزنیم هنوز خورشید غروب نکرده بریم غروب خورشید نگاه کنیم؟
_باشه بیبی بریم
عشق غیره منتظره 🤎 ☕️
انچه گذشت
شروع کردم به حاضر شدن
part ²⁹
ات ویو
رفتم پیش تهیونگ که بپرسم ساعت چند میریم
ته ته؟
_بله؟
ساعت چند حرکت میکنیم؟
۶_
تنکیو (کیوت)
😄😄_
از اتاقش اومدم بیرون و رفتم تو اتاق مشترکمون که حاضر بشم که در اتاق زده شد
بله
_بیام تو؟
بیا
__چیکار میکنی؟
میخواستم برم حموم
_میای با هم بریم😈😈
برو بابا برو بیرون ببینیم منحرف
براش بالش پرت میکنه
_باشه باشه رفتم😂😂
³⁰مین بعد
حدودا کارم تموم بود فقط باید لباس میپوشیدم
لباسم رو پوشیدم(عکسش رو میزارم راستی یادم رفته بود لباس ات توی رستوران رو بزارم اونم میزارم همراه لباس ته)
یه لباس هم رنگ لباس خودم برای تهیونگ اماده کردم و ساعت رو چک کردم
۵:۵۵بود پس رفتم تهیونگ رو صدا کنم
تهیونگگگگگگگ
_بلههههه
بیاااااا
_اومدم (ات داره از توی اتاقشون داد میزنه و تهیونگ هم از توی اتاق کارش جوابش رو میده )
_بلی بیب
عزیزم نمیخوای اماده بشی
_چرا ولی لباس......
روی تخت گذاشتم
_ممنون😁😁
لباسش رو پوشید و وسایل ها رو داخل ماشین گذاشتیم و حرکت کردیم طرف بوسان
بعد از حدودا نیم ساعت رسیدیم
ادمین ویو
گایز من دقیق نمیدونم چقدر از سئول تا بوسان راه هست همینجوری حدسی میگم نیم ساعت شاید بیشتر شایدم کمتر باشه نمیدونم
رفتن داخل هتل
از لاوی هتل شماره اتاقشون رو گرفتن و به طرف اسانسور رفتن
وارد اتاق شدن و شروع به چیدن وسایل هاشون کردن
بعد از تموم شدن کار ها خسته روی مبل ولو شدن که پرنسس خوشگلمون سکوت رو میشکنه
ته؟
_هووم؟
بریم یکم قدم بزنیم هنوز خورشید غروب نکرده بریم غروب خورشید نگاه کنیم؟
_باشه بیبی بریم
۵.۰k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.