عشق

عشق
لرزشِ انگشتان است ...
و لب های فروبسته ی غرقِ سوال

تو را در خلال اندوهم
«دوست می دارم »
ای رخساره ی دست نیافتنی
همچون خداوند ...
دیدگاه ها (۲)

خواستم دست به مویش ببرم خواب شودعطر گیسوش چنان بود که بی هوش...

دامی‌ست که باید بکشاند به گناهمسیبی که تو انداخته باشی سرِ ر...

عشق لرزش انگشتان استو لب های فروبسته ی غرق سوال!تو را در خلا...

بمان...دوست داشتنم هنوز بوی باران و کاهگل می دهد... بوی مداد...

♥️💋مرا تو دوست داشته باشهرگز از من دست نکش باشه ؟اگه یه روز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط