ویو ا/ت :
ویو ا/ت :
بعد از کلی وسواس به خرج دادن لباسم رو انتخاب کردم ، یکم میکاپ کردم و کیفم رو برداشتم که زنگ خونم به صدا دراومد اول فکر کردم جونگ کوکه ولی بعد با مدیرم رو به رو شدم با خودم فکر کردم برای چی اومده اینجا ، براش یه فنجون دمنوش ریختم و بهش دادم :
- جایی می خواستی بری؟
- بله می خواستم برم کنسرت جونگ کوک
- گروهیه؟
- نه می خواد سولو هاشو اجرا کنه
- آها ، ببخشید مزاحم شدم
- نه خواهش می کنم
- ام میدونی خیلی از ساسنگ ها و هیتر ها دارن برات شایعه درست می کنن خیلی ها هم می خوان به شما دو تا صدمه بزنن ، به نظرم به این رابطه پایان بدید بهتره
- چ.. ی؟
- میدونم براتون سخته ولی به نفع هر دو تونه ، با مدیر بیگ هیت هم صحبت کردم اونم موافقه
- شما چجوری می تونید این درخواست و از من داشته باشید؟
اشکام سرازیر شد که باعث شد میکاپم خراب شه
- به نظرم باید به حرفام فکر کنی ، تنهات می زارم
و از خونه رفت ، به همین راحتی گفت ازش جداشم و به زندگیم برسم؟
به ساعت نگاه کردم نیم ساعت به شروع کنسرت مونده بود ، میکاپم و درست کردم و یه اسنپ گرفتم ، توی راه همش به حرفاش فکر می کردم ، چی کار کنم؟ باهاش بمونم یا برم؟ شاید باید به فکر سلامتیش باشم
متوجه شدم که رسیدم به کنسرتش ، از ماشین پیاده شدم و رفتم به سمت قسمت ویژه
و منتظر موندم که جونگ کوک اومد روی سن و شروع کرد .
صداش به قدری قشنگ بود که من و از خود بیخود می کرد . نمی خواستم آسیب ببینه و نمی خواستم به روح و اعتمادش ضربه بزنم
بعد از اجرای چند تا آهنگ جونگ کوک رفت پشت صحنه فقط یه آهنگ مونده بود ، خواستم وارد پشت صحنه بشم که نزاشتن ماسکم و دادم پایین که شناختنم و رفتم داخل جونگ کوک روی صندلی نشسته بود و داشتن میکاپش رو درست کردن و خنکش می کردم که صداش زدم که برگشت و با لبخند بهم نگاه کرد :
- اتفاقی افتاده؟
...
بعد از کلی وسواس به خرج دادن لباسم رو انتخاب کردم ، یکم میکاپ کردم و کیفم رو برداشتم که زنگ خونم به صدا دراومد اول فکر کردم جونگ کوکه ولی بعد با مدیرم رو به رو شدم با خودم فکر کردم برای چی اومده اینجا ، براش یه فنجون دمنوش ریختم و بهش دادم :
- جایی می خواستی بری؟
- بله می خواستم برم کنسرت جونگ کوک
- گروهیه؟
- نه می خواد سولو هاشو اجرا کنه
- آها ، ببخشید مزاحم شدم
- نه خواهش می کنم
- ام میدونی خیلی از ساسنگ ها و هیتر ها دارن برات شایعه درست می کنن خیلی ها هم می خوان به شما دو تا صدمه بزنن ، به نظرم به این رابطه پایان بدید بهتره
- چ.. ی؟
- میدونم براتون سخته ولی به نفع هر دو تونه ، با مدیر بیگ هیت هم صحبت کردم اونم موافقه
- شما چجوری می تونید این درخواست و از من داشته باشید؟
اشکام سرازیر شد که باعث شد میکاپم خراب شه
- به نظرم باید به حرفام فکر کنی ، تنهات می زارم
و از خونه رفت ، به همین راحتی گفت ازش جداشم و به زندگیم برسم؟
به ساعت نگاه کردم نیم ساعت به شروع کنسرت مونده بود ، میکاپم و درست کردم و یه اسنپ گرفتم ، توی راه همش به حرفاش فکر می کردم ، چی کار کنم؟ باهاش بمونم یا برم؟ شاید باید به فکر سلامتیش باشم
متوجه شدم که رسیدم به کنسرتش ، از ماشین پیاده شدم و رفتم به سمت قسمت ویژه
و منتظر موندم که جونگ کوک اومد روی سن و شروع کرد .
صداش به قدری قشنگ بود که من و از خود بیخود می کرد . نمی خواستم آسیب ببینه و نمی خواستم به روح و اعتمادش ضربه بزنم
بعد از اجرای چند تا آهنگ جونگ کوک رفت پشت صحنه فقط یه آهنگ مونده بود ، خواستم وارد پشت صحنه بشم که نزاشتن ماسکم و دادم پایین که شناختنم و رفتم داخل جونگ کوک روی صندلی نشسته بود و داشتن میکاپش رو درست کردن و خنکش می کردم که صداش زدم که برگشت و با لبخند بهم نگاه کرد :
- اتفاقی افتاده؟
...
۶.۱k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.