فیک وقتی خواهر نامجون هستی و جین عاشقته

پارت۲۴
سری رفتم که با ی باغ بزرگ مواجه شدم جین اینجا چی کار می‌کنه
رفتم داخل که یک دفعه جین اومد و زانو زد
_ملکه قلبم میشی
+هنگه
+مگه تو
_همش نقشه بود
_حالا قبول میکنی
+بله
و


و چند وقت بعد عروسی گرفتن و الان ی بچه ۹ ساله دارن


داشتم غذا میپوختم که جین اومد پشت سرم
_چی کار میکنی
+دارم غذا...
یک دفعه گوشیم زنگ خورد
+مدیر مدرسه لاراست
_خواب بده
+الو
مدیر.خانوم کیم میتونید بیاید مدرسه راجب لارا
+بله
مدیر.لطفا با آقای کیم بیاید
+چشم خداحافظ
_چی میگه
+گفت بیاید مدرسه
_بریم


رسیدن مدرسه
مدیر.سلام
+_سلام
+چیزی شده
م.خوب لارا خیلی بچها رو میزنی و معلم هارو اضیت می‌کنه
+به لارا بگید بیاد
لارا اومد داخل
ل.سالام
_چرا بچها رو میزنی
ل.اونا منو اضیت میکنند
_معلم هارو دیگه چرا
ل.چون حال میده
+به خودم رفته
_😑
م.😑


تمام

چند میدید به این فیک

#فیک