مانده تا برفِ زمین آب شود.
مانده تا برفِ زمین آب شود.
مانده تا بسته شود این همه نیلوفرِ وارونه ی چتر.
ناتمام است درخت.
زیر برف است تمنایِ شنا کردنِ کاغذ در باد
و فروغِ ترِ چشمِ حشرات
و طلوعِ سرِ غوک از افقِ درکِ حیات.
مانده تا سینی ما پر شود از صحبتِ سنبوسه و عید.
در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد
و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه ی برف
تشنه ی زمزمه ام.
مانده تا مرغِ سرچینه ی هذیانیِ اسفند صدا بردارد.
پس چه باید بکنم
من که در لخت ترین موسم بی چهچه ِ سال
تشنه ی زمزمه ام؟
بهتر آن است که برخیزم
رنگ را بردارم
روی تنهاییِ خود نقشه ی مرغی بکشم
🍂 سهراب سپهری🍂
مانده تا بسته شود این همه نیلوفرِ وارونه ی چتر.
ناتمام است درخت.
زیر برف است تمنایِ شنا کردنِ کاغذ در باد
و فروغِ ترِ چشمِ حشرات
و طلوعِ سرِ غوک از افقِ درکِ حیات.
مانده تا سینی ما پر شود از صحبتِ سنبوسه و عید.
در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد
و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه ی برف
تشنه ی زمزمه ام.
مانده تا مرغِ سرچینه ی هذیانیِ اسفند صدا بردارد.
پس چه باید بکنم
من که در لخت ترین موسم بی چهچه ِ سال
تشنه ی زمزمه ام؟
بهتر آن است که برخیزم
رنگ را بردارم
روی تنهاییِ خود نقشه ی مرغی بکشم
🍂 سهراب سپهری🍂
۱.۰k
۱۱ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.