می خواهم

می خواهم

برایت عاشقانه ای بگویم

از جنس غزل

اما هر بار

به اضطراب سرخ دلم که می رسم

شعرم سپید می شود

و عارفانه ای بنفش

سر از سجاده ی شعرم در می آورد

نیلوفر می شوم

برای تنیدن در اعجازی که تویی

و به هرم آغوشت که...

نمی رسم

یکی از همین روزها

بوسه ای با طعم پست مدرن

برایت

می میرم

همین هم کافیست

برای این که بگویم چقدر...!
@foad-2022
دیدگاه ها (۹)

#ریشه انسانها ، فهم و دانش آنهاستیک سنگ به اندازه ای بالا م...

#سلام دوستان گلمآیا میتوانید تنها با حرکت چشمتان کلید لامپ ر...

هر چه کردی به دلم ، ... باز تو را بخشیدمبا زبان زخم زدی ... ...

,,اگر میتوانی ... اقیانوس باش ، اگر نه دریا باش. اگر نه حداق...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط