p4
که یهو ات رفت سمت جونگ کوک و اروم و جذاب گفت...
ات:فهمیدی که چی بهت گفتم ... همش رو میشماری وگرنه از اول شروع میکنم....(جدی)
کوک:اهوم....(و چشماش رو بست)
که یهو ات رفت نزیکش و گفت ....
شروع شد...
بعد شروع به بوسیدن تمام نقاط صورت پسر کرد...
پسر که تعجب کرده بود یک لحظه مانع کار دختر شد...
و گفت..
کوک:این شکنجس..؟(تعجب)
دختر که نزدیکش بود یکم دیگه نزدیک رفت و گفت ...
ات:گفتم اگه نشماری دوباره از اول شروع میکنم...
دختر خواست فاصله رو ب صفر برسونه که یهو پسر زودتر و محکم لب هاشو روی لبای دختر گذاشت....
پسر یکم فاصله گرفت و گفت......
کوک: اگه ایجوره منم توی شکنجه کمکت میکنم....(شیطانی و لبخند جذاب)
دوستان اون شب ب خوبی و خوشی گذشت و دختر و پسر ما ب خوبی و خوشی زندگی کردن ... ولی یکم دردناک بود کهاون همه زخم خوب بشن....ولی همیشه ی چیز رو یادتون باشه ...
زخما خوب میشن ....
ولی جاشون نه....
پس مواظب هر کلمه ای که از دهنت میاد بیرون باش تا یکی دیگه رو دچر این درد سیاه نکنی.....
ات:فهمیدی که چی بهت گفتم ... همش رو میشماری وگرنه از اول شروع میکنم....(جدی)
کوک:اهوم....(و چشماش رو بست)
که یهو ات رفت نزیکش و گفت ....
شروع شد...
بعد شروع به بوسیدن تمام نقاط صورت پسر کرد...
پسر که تعجب کرده بود یک لحظه مانع کار دختر شد...
و گفت..
کوک:این شکنجس..؟(تعجب)
دختر که نزدیکش بود یکم دیگه نزدیک رفت و گفت ...
ات:گفتم اگه نشماری دوباره از اول شروع میکنم...
دختر خواست فاصله رو ب صفر برسونه که یهو پسر زودتر و محکم لب هاشو روی لبای دختر گذاشت....
پسر یکم فاصله گرفت و گفت......
کوک: اگه ایجوره منم توی شکنجه کمکت میکنم....(شیطانی و لبخند جذاب)
دوستان اون شب ب خوبی و خوشی گذشت و دختر و پسر ما ب خوبی و خوشی زندگی کردن ... ولی یکم دردناک بود کهاون همه زخم خوب بشن....ولی همیشه ی چیز رو یادتون باشه ...
زخما خوب میشن ....
ولی جاشون نه....
پس مواظب هر کلمه ای که از دهنت میاد بیرون باش تا یکی دیگه رو دچر این درد سیاه نکنی.....
۷.۲k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.