انگاه که مرا دید
ᨏᨐᨓ P. 4ᨓᨐᨏ
میا: سلام من میا هستم
ات: سلام منم ات هستم
میا : خیلی خوشبختم خوب باید
هرروز ساعت 5 صبح بری خونه رییس و براش لیست غذایی که بهت میدم رو امده کنی
و لیست برنامه صبح رو می چینی
رییس ساعت 6 بلند میشه تا اون موقعه باید اماده باشه
ساعت3 میرن خونه
تو باید ساعت سه براش غذا اماده کنی
و لیست برنامه بعد از ظهرش رو بچینی
و همچنین تا ساعت 12 ممکنه توی شرکت باشن پس شام هم باید حدود این وقت ها اماده باشه
این پرونده هایی که باید بررسی شون کن
موفق باشی
ات: خدایا چقدر کار وای
من کار ها رو شروع کردم الان ساعت 2 شده
وای باید برم غذا درست کنم
از اقای جعون اجازه گرفتم و کیلد خونشو بهم داد و همچین ادرس رو و من رفتم تا براش غذا درست
کنم
با هزار بدبختی خونه رو پیدا کردم و یک دفعه
دیدم چه جایه اه بابا چقدر خفنه
یه عمارت بزرگ با کلی باغ و...
من رفتم توی خونه به خدمتکار اونجا بود که داشت خونه رو تمیز می کرد
و من رو دید گفت
اجوما: شما منشی اقای جعون هستید
ات: بله
اجوما: برای اماده کردن غذا امدید
ات: بله
اجوما: دخترم بیا اشپز خونه
و اجوما ادامه داد برات جای سواله که چرا اینجا اشپز نداره ولی کلی خدمه داره؟؟
ات:بله داشتم همین الان فکر می کردم
اجوما: خندید و ادامه داد
می دونستی رییس به کسی اعتماد نداره که براش غذا درست کنه یا کار هاش رو انجام بده دختر تو خیلی خوش شانسی که انتخابت کرده
با خنده گفت فکر کنم دل رییس بردی
ات: خجالت کشید و گفت اه نه فکر نکنم
اجوما: اع واع پس خجالتی هم هستی نه
ات: گفت نه
اجوما: معلومه
و ادامه داد خوب امروز باید برای رییس نودل درست کنی
ات: خوب پس من دیگه مزاحم شما نمی شم
_______________
#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یوتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#وانگشات
میا: سلام من میا هستم
ات: سلام منم ات هستم
میا : خیلی خوشبختم خوب باید
هرروز ساعت 5 صبح بری خونه رییس و براش لیست غذایی که بهت میدم رو امده کنی
و لیست برنامه صبح رو می چینی
رییس ساعت 6 بلند میشه تا اون موقعه باید اماده باشه
ساعت3 میرن خونه
تو باید ساعت سه براش غذا اماده کنی
و لیست برنامه بعد از ظهرش رو بچینی
و همچنین تا ساعت 12 ممکنه توی شرکت باشن پس شام هم باید حدود این وقت ها اماده باشه
این پرونده هایی که باید بررسی شون کن
موفق باشی
ات: خدایا چقدر کار وای
من کار ها رو شروع کردم الان ساعت 2 شده
وای باید برم غذا درست کنم
از اقای جعون اجازه گرفتم و کیلد خونشو بهم داد و همچین ادرس رو و من رفتم تا براش غذا درست
کنم
با هزار بدبختی خونه رو پیدا کردم و یک دفعه
دیدم چه جایه اه بابا چقدر خفنه
یه عمارت بزرگ با کلی باغ و...
من رفتم توی خونه به خدمتکار اونجا بود که داشت خونه رو تمیز می کرد
و من رو دید گفت
اجوما: شما منشی اقای جعون هستید
ات: بله
اجوما: برای اماده کردن غذا امدید
ات: بله
اجوما: دخترم بیا اشپز خونه
و اجوما ادامه داد برات جای سواله که چرا اینجا اشپز نداره ولی کلی خدمه داره؟؟
ات:بله داشتم همین الان فکر می کردم
اجوما: خندید و ادامه داد
می دونستی رییس به کسی اعتماد نداره که براش غذا درست کنه یا کار هاش رو انجام بده دختر تو خیلی خوش شانسی که انتخابت کرده
با خنده گفت فکر کنم دل رییس بردی
ات: خجالت کشید و گفت اه نه فکر نکنم
اجوما: اع واع پس خجالتی هم هستی نه
ات: گفت نه
اجوما: معلومه
و ادامه داد خوب امروز باید برای رییس نودل درست کنی
ات: خوب پس من دیگه مزاحم شما نمی شم
_______________
#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یوتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#وانگشات
۱۰.۲k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.