*دردسر عشق🍷*
*دردسر عشق🍷*
ادامه پارت۴
جیمین رفت به سمت چپ و جیهوپ هم رفت دنبالش که یهو یکی شمشیر گذاشت رو گردنشن جیهوپ با ترس برگشت که دید جیمینه
هر دو با تعجب بهم نگاه میکردن
جیمین: تو...تو اینجا چیکار میکنی؟؟واسه چی منو دنبال میکنی؟؟
جیهوپ: من که دنبالت نمیکنم... من فقط داشتم از اینجا رد میشدم
جیمین: آره جون عمت
جیهوپ: خنده ای کرد و گفت: باشه ولی من عمه ندارم
جیمین: انگار من دارم
جیهوپ: جیمینی
جیمین: بله
جیهوپ: میشه باهم بریم؟* و قیافه شو مظلوم کرد
جیمین: خب باشه بابا بیا
جیهوپ: ممنون😁
و با هم رفتن
همه داشتن میگشتن
که یهو جیمین و جیهوپ صدایی شنیدن...
ادامه پارت۴
جیمین رفت به سمت چپ و جیهوپ هم رفت دنبالش که یهو یکی شمشیر گذاشت رو گردنشن جیهوپ با ترس برگشت که دید جیمینه
هر دو با تعجب بهم نگاه میکردن
جیمین: تو...تو اینجا چیکار میکنی؟؟واسه چی منو دنبال میکنی؟؟
جیهوپ: من که دنبالت نمیکنم... من فقط داشتم از اینجا رد میشدم
جیمین: آره جون عمت
جیهوپ: خنده ای کرد و گفت: باشه ولی من عمه ندارم
جیمین: انگار من دارم
جیهوپ: جیمینی
جیمین: بله
جیهوپ: میشه باهم بریم؟* و قیافه شو مظلوم کرد
جیمین: خب باشه بابا بیا
جیهوپ: ممنون😁
و با هم رفتن
همه داشتن میگشتن
که یهو جیمین و جیهوپ صدایی شنیدن...
۳.۲k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.