بچه ها چون چند شب طول کشید و داستانارو نگفتم تا قسمتمینو

بچه ها چون چند شب طول کشید و داستانارو نگفتم تا قسمت8مینویسم😐🤌🏻😂ولی دارکعلی میشه ها؛/
قسمت7:
و456از یاد برد و خواب رف تو خواب(عشق تو دروغ بود دیه)
در همین موقعیت شمارع 001بلند میشع و 456رو از رو تخت بلند میکنع! هیهیهیه💀🤌🏻(منحرف شوید درسته)
بله و بلند میکنه و 456بلند میشع و میبینه ک بله 001ب دیوار چسبوندتش و دهنشو بسته:/!(هیهیهیهیه دارک شد ن؟ 😈🫠)
001:عا صبرم تموم شد انقد ک 390کنارت بود
456ک داشت سعی میکرد فرار کنه 001گفت
:001بزور بدستت اوردم ب این راحتی ولت کنم و ادامش تو تصویرع دیه😈😐و بعد 456شوکه شد🫠🤌🏻😐و قلبش تند زد
داستان ادامع دارد.... 🤌🏻😂😐
دیدگاه ها (۱۶)

هیهی قرارع تو این قسمت:/شوکع شوید:/قسمت8:بله اون شب شگفت انگ...

/=هیع باز تریاک اثرش شروع شدقسمت9:بله بوسیدمش456:تو ذهنش(چی ...

قسمت۶:001از حسودی صبرش تموم شد عصبی شد جوری ک میخاست390بکشه ...

قسمت 5:001:اونش بمونه برا فردا شبو خابیدن و چراغ ها خاموش شد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط