تک پارتی کوکـــ
راوی ویو
ات عاشق زندگیش بود، زندگی دوسش نداش ولی خب... همیشه درحال برنامه ریزی کردن بود و همه کار میکرد تا راحت زندگی کنه.
باشگاه میرفت، کلاس های یوگا، کلاس باله...
امروزم باشگاه داش، باشگاه با ی مربیه تو مخ...
لباساش و پوشید سمت باشگاه ساختمونشون رفت و مثل همیشه خیلی پرو وارد شد...
+های تو مخ
_های بی کله
+هار هار هار خندیدم، خب برنامه چیه...
_فعلا تردمیل رو روشن کن تا بیام..!
+باوشه...
*دقایقی بعد
+هنوز تصمیم نگرفتی بیای؟ پام شکست*داد
_خیلی خب خانم عصبی
_یه دستگاه تازه رسیده میخوایی امتحان کنی ا/ت
+آره فقط بیا اینو خاموشش کننن
+*ساعاتی بعد....
+خیلی خری، کاثافت. باور کن ی روزی تلافی میکنم*نفس نفس
_تا اون روز من نیستم*خنده
+هعی...
+عاقا شب میخام پارتی بگیرم میای؟
_باوشه
_ساعت....
+ساعت هفت و نیم بعد از ظهر
+میبینمت
+*ساعت تقریبا هفت بود همه چی آماده بود
*دقایقی بعد
+*تقریبا نصف مهمونا اومدن.... پس چرا اون اسکل نمیادددد
*دقایقی بعد
+بعد از سالهاااا، چرا انقد دیر اومدیییی
_*سرفه*یکم در مورد انتخاب لباس مشکل داشتم
_خب این مهمونی برای چی هست لیدی....؟
+هعی برات متاسفم... تولدمه...
+خب حالا مهم نیست بیا بریم پیش دوستام
...
+خب ایشون.... و..... و....
+*در گوشش*
+از کدومشون خوشت اومده امشب اوکیش کنم برات؟
_هیچکدوم *آروم
_چه دوستای ور پریده ای داری*اروم
+*خنده*
+باور کن اگ تا ی ماه دیگه رابطه نداشته باشی قطعا چیزت میوفته*😐*
_واقعا؟....
_همین حالاشم یکی رو دارم که باهاش رابطه داشته باشم ولی خبر نداره
_به هر حال بگذریم
+بدبخت دختره... *آروم
+آها راستی اصل کاری یادم رفت، گفتم ی سوجوعه اصلع خفن برامون کنار بزارن...
*بعد از خوردن سوجو
+*کاملا مسته، جوری ک اگ بش بگی بز صدا بز درمیاره*
_دختره ی خنگ
_چرا یه ذره عقل نداری....؟ چرا تا خرخره خوردی آیشششش
+دختر؟! اگ تو بخوای زن عم میشم... فقط کافیه لب تر کنی*مست زیادددد
+میدونی انگار ی جا دیدمت.... شبیه... شبیه شوهر آیندمی*خنده
+عاییییش من کجام؟!...
_*توی دلش* یکم بازیش بدم چیزی ازش کم نمیشه
_شبیه ام چون هستم عشقم *😔😐*
_پس زنم میشی ؟! خوشگله
+اوع... تو چطور جرعت میکنی با من اینجوری حرف بزنی، اگ کوک بفهمه میکشتت
+تون مربیه باشگاهمه، کافیه فقط نگات کنه تا پودر شی...
_*توی دلش* این چی میگه ، نکنه یه چی زده ؟ اوه آره سوجو *😂💔*
_اگه بخوایی میتونم اون مربیه باشگاه رو برات جور کنم ، میخوایی؟!
+واو، میتونی؟!...
+اگ اینکارو کنی برات آبنبات میخرم
+ولی... ولی اگ دوس دختر داشته باشه چی؟!...
+چرا انقد شبیهشی؟!
_آبنبات...؟ همین که بخواییش کافیه
+میخوامش...
+فقط از اون طعم توت فلنگیاش باشه...
_این آخرین سوجوعه بخورش بعدش یه چیز بهتر از آبنبات بهت میدم *بم
+*رو پاش میسنی و صورتشو قاب میکنی
+هینننن، واستا ببینم چرا رو صورتت اسمارتیس داری*تعجب، کیوت
_*کیص* همش برای تو گرل*خمار
+ولی من آبنبات میخوام...
+اسمارتیس توش شکلاته من شکلات دوس ندارم*بغض
+*تعجب*واستااااا، چیپس داری؟!...
_دیوونه*خنده خرگوشی
_هر چی بخوایی دارم *لبخند
+*یهو روش ولو میشی*
+میشه بخابم؟!
+اگ بخابم، زیر بالشتم خوراکی میزاری بیدار شدم ذوق کنم؟...
_دختر....بالشتت در حال حاظر منم
_چطوری زیر خودم خوراکی بزارم
_ولییی....مربی باشگاهتو میتونم بزارم
+*یهو میپری*
+هیسسسس، اون داره ب حرفامون گوش میده*آروم*
_*سرتو میزاره رو شونه اش
_بزار بشنوه
_هنوز چیزی که من میخوامو بهم ندادی*اخم، کیوت
+چی میخای؟!...
_شاید......خودتو
+خب... چجوری باید خودمو بهت بدم؟*گیج
_نمیدونم...بنظرت چطوری؟....
+من ک نمیدونم... ولی اگر بفهمیم چجوری هرچی بخای بهت میدم...
_بنظرت بس نیس دیر وقته پاشو برو بخواب منم ایجارو ردیف میکنم
+کجا باید برم... اینجا کجاست؟ مگه من خاب نیستم؟!...
_*بلندت میکنه
_توی خونه خودتی
_بزار ببرمت توی تخت خوابت
_*راه میوفته سمت پله ها
_*میرسه به اتاقت و میزارتت توی تخت
_*پتو رو روت میکشه
_شب خوش آفرودیتا *لبخند
+کجا داری میری...
_توی دنیای خودم....
+*دستشو میکشی میوفته رو تخت و رو پاش میشینی
+ولی من نمیزارم بری...
_چطوری؟
+*کیص*
+همونجوری ک کل مدت خودمو زدم ب مستی...
ات=@kim_rn
کوک=@park_Im
من و مامییییی
مامی و مننننننن
ینی دیالوگای ات و من نوشتم کوک و مامی...
کلی دیگه هم اینجوری نوشتممممم
ات عاشق زندگیش بود، زندگی دوسش نداش ولی خب... همیشه درحال برنامه ریزی کردن بود و همه کار میکرد تا راحت زندگی کنه.
باشگاه میرفت، کلاس های یوگا، کلاس باله...
امروزم باشگاه داش، باشگاه با ی مربیه تو مخ...
لباساش و پوشید سمت باشگاه ساختمونشون رفت و مثل همیشه خیلی پرو وارد شد...
+های تو مخ
_های بی کله
+هار هار هار خندیدم، خب برنامه چیه...
_فعلا تردمیل رو روشن کن تا بیام..!
+باوشه...
*دقایقی بعد
+هنوز تصمیم نگرفتی بیای؟ پام شکست*داد
_خیلی خب خانم عصبی
_یه دستگاه تازه رسیده میخوایی امتحان کنی ا/ت
+آره فقط بیا اینو خاموشش کننن
+*ساعاتی بعد....
+خیلی خری، کاثافت. باور کن ی روزی تلافی میکنم*نفس نفس
_تا اون روز من نیستم*خنده
+هعی...
+عاقا شب میخام پارتی بگیرم میای؟
_باوشه
_ساعت....
+ساعت هفت و نیم بعد از ظهر
+میبینمت
+*ساعت تقریبا هفت بود همه چی آماده بود
*دقایقی بعد
+*تقریبا نصف مهمونا اومدن.... پس چرا اون اسکل نمیادددد
*دقایقی بعد
+بعد از سالهاااا، چرا انقد دیر اومدیییی
_*سرفه*یکم در مورد انتخاب لباس مشکل داشتم
_خب این مهمونی برای چی هست لیدی....؟
+هعی برات متاسفم... تولدمه...
+خب حالا مهم نیست بیا بریم پیش دوستام
...
+خب ایشون.... و..... و....
+*در گوشش*
+از کدومشون خوشت اومده امشب اوکیش کنم برات؟
_هیچکدوم *آروم
_چه دوستای ور پریده ای داری*اروم
+*خنده*
+باور کن اگ تا ی ماه دیگه رابطه نداشته باشی قطعا چیزت میوفته*😐*
_واقعا؟....
_همین حالاشم یکی رو دارم که باهاش رابطه داشته باشم ولی خبر نداره
_به هر حال بگذریم
+بدبخت دختره... *آروم
+آها راستی اصل کاری یادم رفت، گفتم ی سوجوعه اصلع خفن برامون کنار بزارن...
*بعد از خوردن سوجو
+*کاملا مسته، جوری ک اگ بش بگی بز صدا بز درمیاره*
_دختره ی خنگ
_چرا یه ذره عقل نداری....؟ چرا تا خرخره خوردی آیشششش
+دختر؟! اگ تو بخوای زن عم میشم... فقط کافیه لب تر کنی*مست زیادددد
+میدونی انگار ی جا دیدمت.... شبیه... شبیه شوهر آیندمی*خنده
+عاییییش من کجام؟!...
_*توی دلش* یکم بازیش بدم چیزی ازش کم نمیشه
_شبیه ام چون هستم عشقم *😔😐*
_پس زنم میشی ؟! خوشگله
+اوع... تو چطور جرعت میکنی با من اینجوری حرف بزنی، اگ کوک بفهمه میکشتت
+تون مربیه باشگاهمه، کافیه فقط نگات کنه تا پودر شی...
_*توی دلش* این چی میگه ، نکنه یه چی زده ؟ اوه آره سوجو *😂💔*
_اگه بخوایی میتونم اون مربیه باشگاه رو برات جور کنم ، میخوایی؟!
+واو، میتونی؟!...
+اگ اینکارو کنی برات آبنبات میخرم
+ولی... ولی اگ دوس دختر داشته باشه چی؟!...
+چرا انقد شبیهشی؟!
_آبنبات...؟ همین که بخواییش کافیه
+میخوامش...
+فقط از اون طعم توت فلنگیاش باشه...
_این آخرین سوجوعه بخورش بعدش یه چیز بهتر از آبنبات بهت میدم *بم
+*رو پاش میسنی و صورتشو قاب میکنی
+هینننن، واستا ببینم چرا رو صورتت اسمارتیس داری*تعجب، کیوت
_*کیص* همش برای تو گرل*خمار
+ولی من آبنبات میخوام...
+اسمارتیس توش شکلاته من شکلات دوس ندارم*بغض
+*تعجب*واستااااا، چیپس داری؟!...
_دیوونه*خنده خرگوشی
_هر چی بخوایی دارم *لبخند
+*یهو روش ولو میشی*
+میشه بخابم؟!
+اگ بخابم، زیر بالشتم خوراکی میزاری بیدار شدم ذوق کنم؟...
_دختر....بالشتت در حال حاظر منم
_چطوری زیر خودم خوراکی بزارم
_ولییی....مربی باشگاهتو میتونم بزارم
+*یهو میپری*
+هیسسسس، اون داره ب حرفامون گوش میده*آروم*
_*سرتو میزاره رو شونه اش
_بزار بشنوه
_هنوز چیزی که من میخوامو بهم ندادی*اخم، کیوت
+چی میخای؟!...
_شاید......خودتو
+خب... چجوری باید خودمو بهت بدم؟*گیج
_نمیدونم...بنظرت چطوری؟....
+من ک نمیدونم... ولی اگر بفهمیم چجوری هرچی بخای بهت میدم...
_بنظرت بس نیس دیر وقته پاشو برو بخواب منم ایجارو ردیف میکنم
+کجا باید برم... اینجا کجاست؟ مگه من خاب نیستم؟!...
_*بلندت میکنه
_توی خونه خودتی
_بزار ببرمت توی تخت خوابت
_*راه میوفته سمت پله ها
_*میرسه به اتاقت و میزارتت توی تخت
_*پتو رو روت میکشه
_شب خوش آفرودیتا *لبخند
+کجا داری میری...
_توی دنیای خودم....
+*دستشو میکشی میوفته رو تخت و رو پاش میشینی
+ولی من نمیزارم بری...
_چطوری؟
+*کیص*
+همونجوری ک کل مدت خودمو زدم ب مستی...
ات=@kim_rn
کوک=@park_Im
من و مامییییی
مامی و مننننننن
ینی دیالوگای ات و من نوشتم کوک و مامی...
کلی دیگه هم اینجوری نوشتممممم
۸۱.۴k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.