عاشق نباشی درد رفتن را نمی فهمی
عاشق نباشی ، درد رفتن را نمی فهمی !
چونغنچه ، معنای شکفتن را نمی فهمی !
با گریه ها خندیدن و با درد خوابیدن
راز سکوت و آه گفتن را نمی فهمی !
چشم تو عادت می کند هر شب به بیداری
تا صبح فردا ، حال خفتن را نمی فهمی !
وقتی که روز و شب دلت گیر کسی باشد
با درد دوری ، خو گرفتن را نمی فهمی !
تنها دلت خوش می شود با خاطراتش باز
طوری که حتی ، درد رفتن را نمی فهمی !
چونغنچه ، معنای شکفتن را نمی فهمی !
با گریه ها خندیدن و با درد خوابیدن
راز سکوت و آه گفتن را نمی فهمی !
چشم تو عادت می کند هر شب به بیداری
تا صبح فردا ، حال خفتن را نمی فهمی !
وقتی که روز و شب دلت گیر کسی باشد
با درد دوری ، خو گرفتن را نمی فهمی !
تنها دلت خوش می شود با خاطراتش باز
طوری که حتی ، درد رفتن را نمی فهمی !
- ۲.۸k
- ۱۰ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط