رویای بزرگ
رویای بزرگ
#part45
چشامو باز کردم
اخخخ گردنم خشک شده خیلی درد میکنه
اما چرا تو ون کسی نیست
اینجا دیگه کجاست!
بلند شدم و از ون رفتم بیرون
دور تا دورم کلا درخته
یاد وقتی که تو بیابون بودم افتادم
بچها رو صدا زدم ولی نه
انگار دوباره برگشتم به اون روزا
سرم گیج میرفت
خواستم بیوفتم که یکی بغلم کرد
چشمام بسته بود
که گفت:
-خوبی؟
صداش خیلی آشناست
آروم آروم چشامو وا کردم
درسته تهیونگه
با صدایی که بغض توش معلوم بود گفتم:
اینجا کجاست ؟ ها
-آروم باش...
بیا بریم تو خونه...
به خودم نگاه کردم
🤦🏻♀️هنوز تو بغلشم
آروم از تو بغلش اومدم بیرون و بدون هیچ حرفی دنبالش رفتم.
ینی اینجا چقد بزرگه که خونه که ازش حرف میزنه پیدا نیست.
+جونگ کوک کجاست؟ حالش خوبه
- تو فعلا باید به فکر حال خودت باشی نه جونگ کوک...
+ من حالم خوبه
خیلی جدی گفت:
-جونگ کوک هم چیزیش نشده
+پس اون کسی که زنک زده بود چی میگفت؟
-نمیدونم
+ کوک الان کجاست ؟
#part45
چشامو باز کردم
اخخخ گردنم خشک شده خیلی درد میکنه
اما چرا تو ون کسی نیست
اینجا دیگه کجاست!
بلند شدم و از ون رفتم بیرون
دور تا دورم کلا درخته
یاد وقتی که تو بیابون بودم افتادم
بچها رو صدا زدم ولی نه
انگار دوباره برگشتم به اون روزا
سرم گیج میرفت
خواستم بیوفتم که یکی بغلم کرد
چشمام بسته بود
که گفت:
-خوبی؟
صداش خیلی آشناست
آروم آروم چشامو وا کردم
درسته تهیونگه
با صدایی که بغض توش معلوم بود گفتم:
اینجا کجاست ؟ ها
-آروم باش...
بیا بریم تو خونه...
به خودم نگاه کردم
🤦🏻♀️هنوز تو بغلشم
آروم از تو بغلش اومدم بیرون و بدون هیچ حرفی دنبالش رفتم.
ینی اینجا چقد بزرگه که خونه که ازش حرف میزنه پیدا نیست.
+جونگ کوک کجاست؟ حالش خوبه
- تو فعلا باید به فکر حال خودت باشی نه جونگ کوک...
+ من حالم خوبه
خیلی جدی گفت:
-جونگ کوک هم چیزیش نشده
+پس اون کسی که زنک زده بود چی میگفت؟
-نمیدونم
+ کوک الان کجاست ؟
۳.۰k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.