دختر مافیا پارت ۱
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم.
رفتم و دست و صورتم رو شستم و یه صبحانه مفصلی خوردم.
رفتن که آماده شم اما گوشیم زنگ خورد،میا بود!
(علامت سم:_)
(علامت مکالمه:*)
_سلام میا،چطوری؟
*سلام سم،خوبم
_کاری داشتی؟
*خواستم بگم که نیازت داریم!
_باشه،خودم رو میرسونم.
تلفن رو قطع کردم و سری آماده شدم(خودتون تصور کنید لباس ها شو)
از خونه زدم بیرون
سوارم متورم شدم
لعنتی
روشن نمیشه!
تصمیم گرفتم پیاده برم
راه خسته کننده ای بود!
اما بلخره به برج مافیا رسیدم
خواستم برم تو که نگهبان ها جلوم رو گرفتن
(علامت بقیه شخصیت ها با اسمشون هست)
نگهبان ۱:کجا خانم خانم ها؟
_واقعا دوست داری خانم خانم ها رو نشونت بدم؟
نگهبان ۲: اوه ببخشید بانو S _ M _ N
_ایندفعه ازتون گذشتم اما دفعه بعد من می دونم شما دوتا!فهمیدین؟
نگهبان ۱ و ۲:بله بانو
_خوبه،و به غیر از توی برج و عملیات ها حق نداریم منو با لقبم صدا کنید!اسمم لو میره!
نگهبان ۱ و ۲:ببخشید بانو سم
_آفرین
و بلخره وارد شدم
آخيش
درسته من فقط یه جمع کننده اطلاعات هستم اما نگهبان ها حق ندارند به من حرف بزنن!
سوار آسانسور شدم که یهو......
---------------------------------------------------------------------------------------
خب خب خب
نمیدونم چطور شد
اما اومیدوارم خوشتون بیاد!
و یه جیزی من یادم رفت بگم!
میا هم جزو مافیا هست و اطلاع دهنده هست پس زیاد کار سختی نداره و مهم نیست!
تا پارت بعدی
جانه🩷
#بوک#دختر مافیا
رفتم و دست و صورتم رو شستم و یه صبحانه مفصلی خوردم.
رفتن که آماده شم اما گوشیم زنگ خورد،میا بود!
(علامت سم:_)
(علامت مکالمه:*)
_سلام میا،چطوری؟
*سلام سم،خوبم
_کاری داشتی؟
*خواستم بگم که نیازت داریم!
_باشه،خودم رو میرسونم.
تلفن رو قطع کردم و سری آماده شدم(خودتون تصور کنید لباس ها شو)
از خونه زدم بیرون
سوارم متورم شدم
لعنتی
روشن نمیشه!
تصمیم گرفتم پیاده برم
راه خسته کننده ای بود!
اما بلخره به برج مافیا رسیدم
خواستم برم تو که نگهبان ها جلوم رو گرفتن
(علامت بقیه شخصیت ها با اسمشون هست)
نگهبان ۱:کجا خانم خانم ها؟
_واقعا دوست داری خانم خانم ها رو نشونت بدم؟
نگهبان ۲: اوه ببخشید بانو S _ M _ N
_ایندفعه ازتون گذشتم اما دفعه بعد من می دونم شما دوتا!فهمیدین؟
نگهبان ۱ و ۲:بله بانو
_خوبه،و به غیر از توی برج و عملیات ها حق نداریم منو با لقبم صدا کنید!اسمم لو میره!
نگهبان ۱ و ۲:ببخشید بانو سم
_آفرین
و بلخره وارد شدم
آخيش
درسته من فقط یه جمع کننده اطلاعات هستم اما نگهبان ها حق ندارند به من حرف بزنن!
سوار آسانسور شدم که یهو......
---------------------------------------------------------------------------------------
خب خب خب
نمیدونم چطور شد
اما اومیدوارم خوشتون بیاد!
و یه جیزی من یادم رفت بگم!
میا هم جزو مافیا هست و اطلاع دهنده هست پس زیاد کار سختی نداره و مهم نیست!
تا پارت بعدی
جانه🩷
#بوک#دختر مافیا
۱.۷k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.