پارت ۱۴...
عشق ممنوعه....
جیمین : چرا خوابم نمیبره ؟ اوف به حرفای اون احمق فک نکن !
داشتم برا خودم راه میرفتم که یکی دستمو کشید تو یه کوچه .
جیمین : هوی چت... با دیدنش حرفم قط شد . اینجا چیکار داری؟
شوگا : آدم همه جا دنبال عشقش میره ، نمیره؟
جیمین : میره ولی دنبال عشقش نه دنبال حوسش.
شوگا : نمیفهمی دوست دارم جیمین.
جیمین : تو پسر خالمی!
شوگا : خب که چی ؟ چون پسر خالتم دلیل میشه که دوست نداشته باشم!
جیمین : من نمیخوام کسی عاشقم بشه چه تو چه کس دیگه ای .
اینو گفتمو برگشتم سمت خونه که محکم دستمو گرفت و کشید ....
شوگا : تا مهربونم باهام بیا نزار از کوره در برم .
جیمین : از کوره در بری یا نری مهم نیست اصلا خودتو بکشی هم مهم نیست .
شوگا : خودت خواستی .
تفنگو از پشت گذاشتم روی سرش .
شوگا : گمشو تو ماشین وگرنه شلیک میکنم برامم مهم نیست چی بشه .
جیمین : شاید از زندگی خسته شده بودم ولی نمیخواستم تهکوک رو تنها بزارم و سوار ماشین شدم .
شوگا : نمیخواستم اینجوری رفتار کنم ولی خودت خواستی .
جیمین : کجا میریم؟
شوگا : خونم .
جیمین : چی ؟
شوگا : مگه کری!
صب :
تهیونگ : جیمین ...جیمین .... چقدر میخوابی پاشو دیگه .
رفتم اتاق دیدم نیست . کوک؟ کوک؟....
کوک: ها؟ چته ؟
تهیونگ : جیمین کو؟
کوک : نمیدونم مگه خواب نیست؟
تهیونگ: نه نیست ! بزار زنگ بزنم .
_ مشترک مورد نظر خاموش می باشد ....
تهیونگ: خاموشه
جیمین : تهیونگ ! کجایی؟
شوگا : تو خونش
جیمین : تازه یادم اومد ولی دیشب چیشد از ماشین به بعد یادم نیست .
شوگا : دیگه اسم اون دوتا رو نمیاری ...
جیمین : با خودت چه فکری کردی ها؟ من اسباب بازی نیستم !
شوگا : زیاد حرف بزنی جونشون رو به خطر میندازی . پس همین الان یه پیام بهشون بده و بگو دیگه برنمیگردی خونه .
جیمین : به حرف گربه سیاه بارون نمیاد .
شوگا : میبینیم . گوشیشو برداشتم و به جاش پیام دادم و بعد گوشیشو شکوندم .
جیمین : چیکار کردی ؟!!
خواستم حرف بزنم که یه عکس نشونم داد چند نفر با اسلحه بودن که دم در خونه بودن و تهکوک رو زیر نظر داشتن.
شوگا : اگه بخوای غلط اضافه بکنی زیر ۲ دقیقه از دستشون میدی .
کوک : نشسته بودم که یه پیام اومد به گوشیم نگران رفتم سمتش جیمین بود!
تهیونک ! تهیونگ! بدو بیا. جیمین پیام داده .
پیام : من دیگه خونه برنمیگردم و میخوام تنها زندگی کنم لطفاً دنبالم نگردید و فراموشم کنید چون دیگه هیچ وقت قرار نیست همو ببینیم .
تهیونگ : .....
این پارت یکم بد شد 🤦🏻♀️
جیمین : چرا خوابم نمیبره ؟ اوف به حرفای اون احمق فک نکن !
داشتم برا خودم راه میرفتم که یکی دستمو کشید تو یه کوچه .
جیمین : هوی چت... با دیدنش حرفم قط شد . اینجا چیکار داری؟
شوگا : آدم همه جا دنبال عشقش میره ، نمیره؟
جیمین : میره ولی دنبال عشقش نه دنبال حوسش.
شوگا : نمیفهمی دوست دارم جیمین.
جیمین : تو پسر خالمی!
شوگا : خب که چی ؟ چون پسر خالتم دلیل میشه که دوست نداشته باشم!
جیمین : من نمیخوام کسی عاشقم بشه چه تو چه کس دیگه ای .
اینو گفتمو برگشتم سمت خونه که محکم دستمو گرفت و کشید ....
شوگا : تا مهربونم باهام بیا نزار از کوره در برم .
جیمین : از کوره در بری یا نری مهم نیست اصلا خودتو بکشی هم مهم نیست .
شوگا : خودت خواستی .
تفنگو از پشت گذاشتم روی سرش .
شوگا : گمشو تو ماشین وگرنه شلیک میکنم برامم مهم نیست چی بشه .
جیمین : شاید از زندگی خسته شده بودم ولی نمیخواستم تهکوک رو تنها بزارم و سوار ماشین شدم .
شوگا : نمیخواستم اینجوری رفتار کنم ولی خودت خواستی .
جیمین : کجا میریم؟
شوگا : خونم .
جیمین : چی ؟
شوگا : مگه کری!
صب :
تهیونگ : جیمین ...جیمین .... چقدر میخوابی پاشو دیگه .
رفتم اتاق دیدم نیست . کوک؟ کوک؟....
کوک: ها؟ چته ؟
تهیونگ : جیمین کو؟
کوک : نمیدونم مگه خواب نیست؟
تهیونگ: نه نیست ! بزار زنگ بزنم .
_ مشترک مورد نظر خاموش می باشد ....
تهیونگ: خاموشه
جیمین : تهیونگ ! کجایی؟
شوگا : تو خونش
جیمین : تازه یادم اومد ولی دیشب چیشد از ماشین به بعد یادم نیست .
شوگا : دیگه اسم اون دوتا رو نمیاری ...
جیمین : با خودت چه فکری کردی ها؟ من اسباب بازی نیستم !
شوگا : زیاد حرف بزنی جونشون رو به خطر میندازی . پس همین الان یه پیام بهشون بده و بگو دیگه برنمیگردی خونه .
جیمین : به حرف گربه سیاه بارون نمیاد .
شوگا : میبینیم . گوشیشو برداشتم و به جاش پیام دادم و بعد گوشیشو شکوندم .
جیمین : چیکار کردی ؟!!
خواستم حرف بزنم که یه عکس نشونم داد چند نفر با اسلحه بودن که دم در خونه بودن و تهکوک رو زیر نظر داشتن.
شوگا : اگه بخوای غلط اضافه بکنی زیر ۲ دقیقه از دستشون میدی .
کوک : نشسته بودم که یه پیام اومد به گوشیم نگران رفتم سمتش جیمین بود!
تهیونک ! تهیونگ! بدو بیا. جیمین پیام داده .
پیام : من دیگه خونه برنمیگردم و میخوام تنها زندگی کنم لطفاً دنبالم نگردید و فراموشم کنید چون دیگه هیچ وقت قرار نیست همو ببینیم .
تهیونگ : .....
این پارت یکم بد شد 🤦🏻♀️
۵.۴k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.