افتضاحمتنشممثل دو شب مانده به عید

افتضاحم،تنشم،مثلِ دو شب مانده به عید
مثلِ دستان پدر در افقِ فقر و سکوت

مثلِ تنگِ عطشِ ماهی و اعصاب سگی
مثلِ خمیازه ی مادر وسط سیب و سقوط

#علیرضا_آذر
دیدگاه ها (۳)

شهر از هجومِ خاطره‌هایت به من پُر استبعد از تو، شهر از منِ د...

اگه یه قرن هم از یه اتفاق گذشته باشه،فقط یه اشاره کوچیک کافی...

سلام...صبحتون بخیر...میلاد حضرت ارباب ,امام حسین(ع)رو به شما...

امشب به کف دل دُر نایاب آمد«میلاد حسین» فخر احباب آمدگوئید ب...

⁶⁶چند روز بعدشب بود. جونگکوک به خانه ی پدر و مادرش رفته بودص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط