تک پارتی جین

_میگما ا.ت غذام خوب شده؟
+آره مثل همیشه عالی!
_نوش جونت... راستی میخوام یه چیزی بگم.
+جونم؟
_ما... خب چجوری بگم...
+باید جدا شیم؟
_آ... آره
+چرا؟
_من مجبورم...
+کی مجبورت کرد؟
_........
+تهدیدت کردن به جون من؟
_.........
+حرف بزن شاید بتونم کمکت کنم.
_لوسی... اون منو به جون تو تهدید کرد... گفت تورو میکشه.
+خب... ولی من که مردم چطور میخواد دوباره منو بکشه؟
_اینطوری حرف نزن... ناراحت میشما
+جین... چرا نمیتونی قبول کنی؟ من 4 سال پیش مردم. ولی تو به جای اینکه اون موقع این حرف هذرو بهم بزنی، توی فلبت نگهشون داشتی. هیچوقت بیانشون نکردی.
_درسته... اگه اون موقع گفته بودم برای چی میخوام جدا بشم،الان داشتمت. ولی افسوس که دیگه ندارمت... عاههه اشکام بهتون گفته بودم نیاین... چرا بدون اجازه ی من از چشمام میاید پایین؟
_راستی ا.ت.... ا.ت! ا.ت! دختر چرا اینطوری میری و میای؟ یهو غیبت میزنه؟ یهو ظاهر میشی؟ یهو بهم میفهمونی که دیگه ندارمت؟ یهو بهم میفهمونی که همه چی تقصیر خودم بود؟ هاااا؟ اشکام... حالا خودم بهتون اجازه میدم که بریزین... بیاین پایین... منو راحت کنید از این دلهره عجیب... بیاین از دستای عذاب وجدان نجاتم بدین... بهم بفهمونین که دیگه کار از کار گذشته... بهم بفهمونین اینکه الان ا.تو ندارم تقصیر خودمه...*گریه*
*لبخند همراه با گریه*میدونی چیه ا.ت؟ تو هیچوقت نمردی... هیچوقت... چون یه جای گرم و نرم برای زندگی داری... اونم تا ابد... اونجا، جایی نیست جز قلب من!