پارت ۱
هاااای این پست فقط....فقط مخصوص آرمی هاست بهتون بگم اونایی که اصلا کیپاپر نیستن این پست رو نخونن چون چیزی متوجه نمیشن که من نوشتم‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️خب بریم سراغ داستان پس بریم....آممممم از الآن بگم خیلی کوتاه مینویسم این پارت رو چون الآن خیلی نمیتونم...♡♡
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.خیل خب....
سولگی#
کلید رو انداختم تو در و رفتم تو...بوی خوبی تو خونه پیچیده بود حدس زدم که جین از کمپانی برگشته و داره واسه من غذا می پزه تا من نخوام خودم دست کنم چون خسته ام...یه سلام بلند کردم؛
+سلاااااام جییییین♡♡
_سلام عزیزم خسته نباشی
کفشام رو گذاشتم تو جا کفشی و دمپایی های رو فرشی ام رو پوشیدم و رفتم تو آشپز خونه دیدم جین داره کاهو و جدا میکنه و بعد سُس قرمز رنگی ریخت رو کاهو که فهمیدم میخواد کیمچی درست کنه...رفتم از پشت بغلش کردم و گفتم:آفرین به خودم♡♡*_*
_چرا؟؟
+چون همچین شوهر خوب و پرکاری دارم که داره براش همسرش که وقتی از سرکار میاد خسته و کوفته اس براش غذا درست بکنه
_😂💜💜عزیز دلم برو لباساتو عوض کن و بیا که شام آماده اس💜💗
+باش
گونه اش رو بوسیدم و رفتم تو اتاق لباسام و عوض کردم و لباس قشنگ صورتی رنگم رو پوشیدم...(عکسش رو میزارم)
دستو و صورتمو شستم که یهو یچیزی اومد تو ذهنم....مین هی وای خدا دختر کوچولومون رو یادم رفت برم پیشش...دستامو خشک کردم و رفتم تو اتاقش آروم خوابیده بود....بلندش کردم و بغلم تابش دادم...(وااا بچه خوابه بلندش میکنی تابش میدی/")
رفتم تو آشپزخونه و به جین گفتم:کی خوابید؟؟
_نمیدونم عزیزم میدونی دستم بند بود به اینا وقتی اومد چه یونگ اینجا بود وقتی من اومدم رفت و گفت که باید بره منم با مکافات مین هی رو خوابوندم و اومدم غذا درست کردم....[الهی من دورت بگردم ورلد واید هندسام خودمی تو♡♡]
مین هی رو برگردوندم به تختش و با جین با هم شام خوردیم...خواستیم بریم بخوابیم که گفتم:بزار برم یک لحظه پیش مین هی الآن برمیگردم
_باش
رفتم تو اتاقش وای الهی دورت بگردم داری چه خوابی میبینی که غرق شدی و بیدار نمیشی!؟
آروم نشستم کنار تختش و سرشو نوازش کردم که یهو دستم داغ داغ شد...با شوک بهش خیره شدم و بیشتر صورتش رو لمس کردم.....خدای من تب داشت سریع لباساشو تنش کردم و دویدم تو اتاق
+جییین جییییییین
_چیه سولگی چی شده!؟
+مین هی...تب داره....داره تو تب میسوزه
سریع مثل جت بلند شد و آماده شد مین هی رو ازم گرفت و گفت: سریع لباس بپوش تا ببریمش به بیمارستان کودکان
سریع لباس پوشیدم و با هم سوار ماشین شدیم و رفتیم به سمت بیمارستان.....
.
.
.
.
.
.
پایان پارت ۱ ♡(=
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.خیل خب....
سولگی#
کلید رو انداختم تو در و رفتم تو...بوی خوبی تو خونه پیچیده بود حدس زدم که جین از کمپانی برگشته و داره واسه من غذا می پزه تا من نخوام خودم دست کنم چون خسته ام...یه سلام بلند کردم؛
+سلاااااام جییییین♡♡
_سلام عزیزم خسته نباشی
کفشام رو گذاشتم تو جا کفشی و دمپایی های رو فرشی ام رو پوشیدم و رفتم تو آشپز خونه دیدم جین داره کاهو و جدا میکنه و بعد سُس قرمز رنگی ریخت رو کاهو که فهمیدم میخواد کیمچی درست کنه...رفتم از پشت بغلش کردم و گفتم:آفرین به خودم♡♡*_*
_چرا؟؟
+چون همچین شوهر خوب و پرکاری دارم که داره براش همسرش که وقتی از سرکار میاد خسته و کوفته اس براش غذا درست بکنه
_😂💜💜عزیز دلم برو لباساتو عوض کن و بیا که شام آماده اس💜💗
+باش
گونه اش رو بوسیدم و رفتم تو اتاق لباسام و عوض کردم و لباس قشنگ صورتی رنگم رو پوشیدم...(عکسش رو میزارم)
دستو و صورتمو شستم که یهو یچیزی اومد تو ذهنم....مین هی وای خدا دختر کوچولومون رو یادم رفت برم پیشش...دستامو خشک کردم و رفتم تو اتاقش آروم خوابیده بود....بلندش کردم و بغلم تابش دادم...(وااا بچه خوابه بلندش میکنی تابش میدی/")
رفتم تو آشپزخونه و به جین گفتم:کی خوابید؟؟
_نمیدونم عزیزم میدونی دستم بند بود به اینا وقتی اومد چه یونگ اینجا بود وقتی من اومدم رفت و گفت که باید بره منم با مکافات مین هی رو خوابوندم و اومدم غذا درست کردم....[الهی من دورت بگردم ورلد واید هندسام خودمی تو♡♡]
مین هی رو برگردوندم به تختش و با جین با هم شام خوردیم...خواستیم بریم بخوابیم که گفتم:بزار برم یک لحظه پیش مین هی الآن برمیگردم
_باش
رفتم تو اتاقش وای الهی دورت بگردم داری چه خوابی میبینی که غرق شدی و بیدار نمیشی!؟
آروم نشستم کنار تختش و سرشو نوازش کردم که یهو دستم داغ داغ شد...با شوک بهش خیره شدم و بیشتر صورتش رو لمس کردم.....خدای من تب داشت سریع لباساشو تنش کردم و دویدم تو اتاق
+جییین جییییییین
_چیه سولگی چی شده!؟
+مین هی...تب داره....داره تو تب میسوزه
سریع مثل جت بلند شد و آماده شد مین هی رو ازم گرفت و گفت: سریع لباس بپوش تا ببریمش به بیمارستان کودکان
سریع لباس پوشیدم و با هم سوار ماشین شدیم و رفتیم به سمت بیمارستان.....
.
.
.
.
.
.
پایان پارت ۱ ♡(=
۱.۴k
۱۹ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.