فیک کوک
فیک کوک
Part.9
از زبان ا/ت
رفتم توی کلاس یه چیز سیاه دیدم یکم که دقت کردم دیدم سوسکه رفتم بالای نیمکت و شروع کردم به جیغ زدن کلی چیز میز پرت کردم سمتش ولی نمرد جونگ کوک رو دیدم ازش کمک خواستم ولی تا اونم دید اومد پیش من و با هم داشتیم عربده میزدیم (خیلی هم زیبا) یونا اومد از اون کمک خواستم که اونم به جمع عربده زنان اضافه شد عجب گیری افتادیما یونا رفت تا سرایدار مدرسه رو بیاره بالاخره سوسک رو گرفتن رفتیم از نیمکت پایین رو به جونگ کوک کردم و گفتم:مثلا پسریا گفت: دهه مگه پسر و دختر داره ا/ت: ایشش
از زبان ا/ت
تصمیم گرفتم تلافی کار جونگ کوک رو بکنم که یادم افتاد اونم از سوسک بدش میاد رفتم از یه سایت سوسک رباتیک سفارش دادم بعد سه روز رسید شیطونی تو چشام موج میزد پس بعد از زنگ استراحت با بچه ها همانگ کردم تا عادی جلوه بدن... خب خب بالاخره لحظه ی موعود رسیدددددد همه رفتن توی کلاس سوسکو انداختم تو و با کنترل میبردمش سمت جونگ کوک همینجوری که داد میزد من نتونستم جلوی خندمو بگیرم سرشو کرد سمت من دید که دارم میخندم بعد یه نگاه دقیق به سوسکه کرد و فهمید رباته افتاد دنبالم سوسکو برداشت و افتاد دنبالم (با اینکه ربات بود ولی بازم چندش بود) بالاخره بهم رسید سوسکو انداخت تو لباسم همینجوری که جیغ میزدم خودمو زیر و رو کردم تا تونستم درش بیارم از توی کیفم جا مدادیمو برداشتم و افتادم دنبالش
بچه ها در مورد اسمش بهم نظر بدید
شرط 5 تا لایک 5 تا کامنت
بای بای کیوتیام
Part.9
از زبان ا/ت
رفتم توی کلاس یه چیز سیاه دیدم یکم که دقت کردم دیدم سوسکه رفتم بالای نیمکت و شروع کردم به جیغ زدن کلی چیز میز پرت کردم سمتش ولی نمرد جونگ کوک رو دیدم ازش کمک خواستم ولی تا اونم دید اومد پیش من و با هم داشتیم عربده میزدیم (خیلی هم زیبا) یونا اومد از اون کمک خواستم که اونم به جمع عربده زنان اضافه شد عجب گیری افتادیما یونا رفت تا سرایدار مدرسه رو بیاره بالاخره سوسک رو گرفتن رفتیم از نیمکت پایین رو به جونگ کوک کردم و گفتم:مثلا پسریا گفت: دهه مگه پسر و دختر داره ا/ت: ایشش
از زبان ا/ت
تصمیم گرفتم تلافی کار جونگ کوک رو بکنم که یادم افتاد اونم از سوسک بدش میاد رفتم از یه سایت سوسک رباتیک سفارش دادم بعد سه روز رسید شیطونی تو چشام موج میزد پس بعد از زنگ استراحت با بچه ها همانگ کردم تا عادی جلوه بدن... خب خب بالاخره لحظه ی موعود رسیدددددد همه رفتن توی کلاس سوسکو انداختم تو و با کنترل میبردمش سمت جونگ کوک همینجوری که داد میزد من نتونستم جلوی خندمو بگیرم سرشو کرد سمت من دید که دارم میخندم بعد یه نگاه دقیق به سوسکه کرد و فهمید رباته افتاد دنبالم سوسکو برداشت و افتاد دنبالم (با اینکه ربات بود ولی بازم چندش بود) بالاخره بهم رسید سوسکو انداخت تو لباسم همینجوری که جیغ میزدم خودمو زیر و رو کردم تا تونستم درش بیارم از توی کیفم جا مدادیمو برداشتم و افتادم دنبالش
بچه ها در مورد اسمش بهم نظر بدید
شرط 5 تا لایک 5 تا کامنت
بای بای کیوتیام
۱۳.۴k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.