به خواهرم

به خواهرم،


خیز از جای و طلب کن حق خود
خواهر من... ز چه رو خاموشی؟
خیز از جای که باید زین پس
خون مردان ستمگر نوشی

خیز از جای و طلب کن حق خود
از کسانی که ضعیفت خواندند
از کسانیکه به صد حیله و فن
گوشه خانه تُرا بنشاندند

تا به کی در حرم شهوت مرد
مایه عشرت و لذت بودن
تا به کی همچو کنیزی بدبخت
سر مغرور بپایش سودن

تا به کی در ره یک لقمه نان
صیغه حاجی صد ساله شدن
هووی دوم و سوم دیدن
تا به کی ظلم و ستم خواهر من؟

باید این ناله خشم آلودت
بیگمان نعره و فریاد شود
باید این بند گران پاره کنی
تا تُرا زندگی آزاد شود

خیز از جای و بکن ریشه ظلم
راحتی بخش دل پرخون را
جهد کن ... جهد ... که تغییر دهی
بهر آزادی خود قانون را!

#فروغ_فرخزاد
#شعر
#به_خواهرم
#آزادی
#زن_زندگی_آزادی
#مرد_میهن_آبادی
دیدگاه ها (۴)

مادر تمام زندگیشسجاده ایست گستردهدر آستان وحشت دوزخمادر همیش...

کسی به فکر گل ها نیستکسی به فکر ماهی ها نیستکسی نمی خواهد با...

همه میدانندهمه میدانندما به خواب سرد و ساکت سیمرغان، ره یافت...

گر نبودم یا به دنیای دگر بودمباز آیا قدرت اندیشه ام می بود؟ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط