فیک تقدیر پارت 2
یونگی ویو.
این چند وقته یکم حسم نسبت به ا/ت عوض شده...
نمیدونم اسمشو بذارم عشق یا نه...
بهرحال اون دوست صمیمیمونه نه کسی ک عاشقش شم..!
پایان یونگی ویو
کوک:هی یونگیا خوبی؟
یونگی:عااام ا.. اره خوبم.
کوک:مطمئنی هیونگ؟
یونگی:اره بابا...!
کوک ویو
یکم ب یونگی هیونگ شک دارم فکنم عاشق شده ولی چیزی نمیگه😶نمیدونم چرا
ولی ی حدسایی دارم.
پایان کوک ویو
ا/ت:پسرا اینقد مست نکنیناا
کوک:باشه.:/(با نارضایتی)
نامجون:عصن چرا خودت نمیخوری؟ :/
ا/ت:از این چیزا خوشم نمیاد.
جین:جدا؟
ا/ت:(نگاه برزخی) اره.
شب:
ا/ت ویو
یونگی نسبت به بقیه بیشتر مست بود.
ی چیزاییم زیر لب میگفت
من نمیدونستم چی میگه
ولی پسرا با حرفای یونگی تو شک زیادی بودن و ب من ی نیم نگاهی مینداختن نمیدونم چیشده. شایدم یونگی داره یچی درباره من میگه..؟
نمیدونم..
پایان ویو ا/ت
ا/ت:پسرا من برم بخابم... شب بخیرررر:)
پسرا:شب بخیر ا/ت شیی
نامجون:حاجی این زیادی مسته داره چرت میگه
کوک:اره بنظر میومد یونگی اصلا از ا/ت خوشش نمیومد... برگام.
جین:یا خدا. من برگام ریخته تصور کنین ا/ت فهمیده باشه حرفای یونگیو بدبختیم.
تهیونگ:چرا؟
جین:اگه بفهمه تا ی ماه با هیشکی حرف نمیزنه داش.
تهیونگ:یااا هیونگ.. یونگی اینجوری نیست دیه.
جین:ا/ت حواسش زیادی جمعه.
جیمین:عههه بسهه(نگاهی برزخی به یونگی) یونگی هیونگ تو واقعا عاشق ا/ت شی شدی؟
یونگی:(زیرلب) اره.
جیمین:من فک نمیکنم مست باشه یا این حرفارو الکی زده باشه.
جیهوپ:فردا ازش بپرسیم؟
تهیونگ:اره فردا بپرسیم ببریم یونگیم بخوابونیم وگرنه یهو ی کاری میکنه
نامجون:باش
فردا صبح..
هایییی سوییتااااممممم
پارت جدید اوردممم
برا پارت بعدیییی 8 لایک و 5 تا فالوورررر
این چند وقته یکم حسم نسبت به ا/ت عوض شده...
نمیدونم اسمشو بذارم عشق یا نه...
بهرحال اون دوست صمیمیمونه نه کسی ک عاشقش شم..!
پایان یونگی ویو
کوک:هی یونگیا خوبی؟
یونگی:عااام ا.. اره خوبم.
کوک:مطمئنی هیونگ؟
یونگی:اره بابا...!
کوک ویو
یکم ب یونگی هیونگ شک دارم فکنم عاشق شده ولی چیزی نمیگه😶نمیدونم چرا
ولی ی حدسایی دارم.
پایان کوک ویو
ا/ت:پسرا اینقد مست نکنیناا
کوک:باشه.:/(با نارضایتی)
نامجون:عصن چرا خودت نمیخوری؟ :/
ا/ت:از این چیزا خوشم نمیاد.
جین:جدا؟
ا/ت:(نگاه برزخی) اره.
شب:
ا/ت ویو
یونگی نسبت به بقیه بیشتر مست بود.
ی چیزاییم زیر لب میگفت
من نمیدونستم چی میگه
ولی پسرا با حرفای یونگی تو شک زیادی بودن و ب من ی نیم نگاهی مینداختن نمیدونم چیشده. شایدم یونگی داره یچی درباره من میگه..؟
نمیدونم..
پایان ویو ا/ت
ا/ت:پسرا من برم بخابم... شب بخیرررر:)
پسرا:شب بخیر ا/ت شیی
نامجون:حاجی این زیادی مسته داره چرت میگه
کوک:اره بنظر میومد یونگی اصلا از ا/ت خوشش نمیومد... برگام.
جین:یا خدا. من برگام ریخته تصور کنین ا/ت فهمیده باشه حرفای یونگیو بدبختیم.
تهیونگ:چرا؟
جین:اگه بفهمه تا ی ماه با هیشکی حرف نمیزنه داش.
تهیونگ:یااا هیونگ.. یونگی اینجوری نیست دیه.
جین:ا/ت حواسش زیادی جمعه.
جیمین:عههه بسهه(نگاهی برزخی به یونگی) یونگی هیونگ تو واقعا عاشق ا/ت شی شدی؟
یونگی:(زیرلب) اره.
جیمین:من فک نمیکنم مست باشه یا این حرفارو الکی زده باشه.
جیهوپ:فردا ازش بپرسیم؟
تهیونگ:اره فردا بپرسیم ببریم یونگیم بخوابونیم وگرنه یهو ی کاری میکنه
نامجون:باش
فردا صبح..
هایییی سوییتااااممممم
پارت جدید اوردممم
برا پارت بعدیییی 8 لایک و 5 تا فالوورررر
۱۲.۲k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.