اسوره مبارکه رعد آیه 11.
اسوره مبارکه رعد آیه 11.
له معقبات من بین یدیه ومن خلفه یحفظونه من امر الله ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم واذا اراد الله بقوم سوءا فلا مرد له وما لهم من دونه من وال
برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی] حفظ میکنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!
تازه دانسته شود که همانا عقل معرفت و حقیقت درعمل درروال تکلیف مقدم بر قرآن می باشد خجالت هم نمی کشید قرآن برای شما فقط یک شرح معمول با شرح باارزش است که معمولگفته اما ارزش معمول نیست اشتباه است هم شرحش هم فهمیگرا وانتزاعی گرا وعقلانی گرا می باشد.
تازه دانسته شود که همانا همیشه مسخره بازی برای منافقین نکنید مگر آن موقع که منافق به اوج خشم برسد آن موقع مسخره اش (جزء ضعیفی) نکنید اما با مسخره بازی او را پاسخ بدهید صحیح می باشد و تازه دانسته که ازقضاوت عین ضعفیترین آن است که بیشترین پایداری و روی ثابت گذاشتن برزبان خود به شدت می گذارد اما شما بدانید که فرق است شادی و عشق که حتی یاد ملاک نباشد اما از مقبول کننده ی ملاک باشد با عشق و شادی بدون کسی که پشتوانه ی ملاک را قبول ندارد واگر شاد و عشق منکر اصیل شده ایم که ازغیرپشتوانه ی ملاک و مغایر و بی تفاوت به آن داشتن هستیم نه ازداشتن می باشد.
تازه که همانا دانسته شود که فقط مطلق یا فقط خدا که منظوری جزء خدا و مطلق نداشته می باشد درملاک انسانی ملاک نیست و داشتن این خدا که معصومین ندارد این خدا نام و محتوا از قضاوت عین خدا داشتن است که خدا با آن نیست پس فقط خدایی درملاک انسانی می شود که همانا معصومین هم درگروی خود شناخته باشند پس بدانید که قضاوت عین ما (تمثیلا) کلاغ سیاه هستیم اما درحقیقت شربت تلخ است دانسته آن الاغ است که می فهمد یونجه ی شیرین خوب است آنچه آدم را از الاغ جدا می کند این است که می فهمد شربت تلخ از سم شیرین بهتر است البته شربت شیرین ازهردوی اینان بهتر هست که عشق یا زندگی درفدای ملاک میباشد حتی به غیرملاک دارد آن غیرهم درراه داشتن ملاک می باشد که همچون شب نورانی وستاره باران که زیبا تر و حقیقی تر از روز دراصالت باشد تازه دانسته نیکوکاری به پدر و مادر خوب و یاد خواست خدا است اما ملاک آنقدر مهم است که پدر و مادر و خویشاوندان و فرزندان و . . . مغایرش شدند آنان را کاملا نافرمانی کرد درروال تکلیف می باشد حتی اگر رهبری و علامه هم از خطا ناخشنود شوند (فقط همانا جلوی اینان به رویشان نیاورد و نگذاشت آورد) در روال تکلیف است که این تشخیص را داد که ملاک را برتمام اینان ترجیح داد می باشد وگرنه پنهانترین ستم یا اصلیترین ستم که دشمنی همیشه دشمنی به آن هست از ما سرزده می باشد که مغایر را (برای احتیاط خود (که نه برای برخوردهای نیاز منافق))بنابر باطل اصیل بگذارید اما منافق نگیرید یعنی به طوری که احتمال نه اصل را به مغایر به منافق بگذارید(درحالی احتمال سخت اصل شود)می باشد که همین باعث شود مسلمان ناب معرف زبان اما با احتیاط باشید اول مغایر بودن طرف را پرسیده و فهمیده (اگر گفت مقبول است دراصالت تمام عین کفر بگو که اگر صدایش به جدیت درآورد مقبول واقعی است) بعد آن بحث را باز کنید صحیح است چنین شد همانا درروال تکلیف بحث می باشند.
تازه بدانید همیشه وقتی درعمل با صلح می روید همیشه از مغایرخواهان بیشتر منتظر جنگ و دردام سخت انداختن باشید هم همانا وقتی درعمل با جنگ می روید همیشه از مغایرخواهان همانا بیشتر منتظر صلح و دردام نرم انداختن باشید همیشه بدانید دشمن سعی دارد شیطان قرمز را جای شیطان آبی کند و شیطان آبی را خوب کند که بگوید شما اضافی رفته اید درحالی که ازقضاوت عین ملاک برایشان جزء تاریکی و فوق پندارش جزء خط خطی معنا دار نیست می باشد همین است که باید دانست انتقادی که به ملاک باشد پس ازخواندن کتاب چه پذیرفته چه نپذیرفته شنیدن ندارد ملاک ارزش گرفتن جان هم دارد اما هم کتاب خوانده شد بسته شد یک پذیرفتن ونپذیرفتن شنیده شده می باشد.
تازه دانسته که خدا تا سفیانی و دجال و حضرت مهدی و پیروزی عملی مهدی و رهبری و علامه و افراد مربوط به آن و . . .حتمی هستند فقط هم آنان که روی ثابت نیستند یعنی از دیگر پشتوانه ها گرفته تا بقیه مردم تصمیم به خودشان است که درکدامجبهه قرار گیرند سرنوشت عملی را خودشان تغییر میدهند همانا خودتان انتخاب کنید که کدام می باشد.
تازه اکثر مردم جهنمی و باطل هستند طبق روالی است که میروند وگرنه هروقت جهان تصمیم گرفت که خود را اصلاح بکند و اقلیت پیرو حق به سوی اکثر حق شدن بروند ه
له معقبات من بین یدیه ومن خلفه یحفظونه من امر الله ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم واذا اراد الله بقوم سوءا فلا مرد له وما لهم من دونه من وال
برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی] حفظ میکنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!
تازه دانسته شود که همانا عقل معرفت و حقیقت درعمل درروال تکلیف مقدم بر قرآن می باشد خجالت هم نمی کشید قرآن برای شما فقط یک شرح معمول با شرح باارزش است که معمولگفته اما ارزش معمول نیست اشتباه است هم شرحش هم فهمیگرا وانتزاعی گرا وعقلانی گرا می باشد.
تازه دانسته شود که همانا همیشه مسخره بازی برای منافقین نکنید مگر آن موقع که منافق به اوج خشم برسد آن موقع مسخره اش (جزء ضعیفی) نکنید اما با مسخره بازی او را پاسخ بدهید صحیح می باشد و تازه دانسته که ازقضاوت عین ضعفیترین آن است که بیشترین پایداری و روی ثابت گذاشتن برزبان خود به شدت می گذارد اما شما بدانید که فرق است شادی و عشق که حتی یاد ملاک نباشد اما از مقبول کننده ی ملاک باشد با عشق و شادی بدون کسی که پشتوانه ی ملاک را قبول ندارد واگر شاد و عشق منکر اصیل شده ایم که ازغیرپشتوانه ی ملاک و مغایر و بی تفاوت به آن داشتن هستیم نه ازداشتن می باشد.
تازه که همانا دانسته شود که فقط مطلق یا فقط خدا که منظوری جزء خدا و مطلق نداشته می باشد درملاک انسانی ملاک نیست و داشتن این خدا که معصومین ندارد این خدا نام و محتوا از قضاوت عین خدا داشتن است که خدا با آن نیست پس فقط خدایی درملاک انسانی می شود که همانا معصومین هم درگروی خود شناخته باشند پس بدانید که قضاوت عین ما (تمثیلا) کلاغ سیاه هستیم اما درحقیقت شربت تلخ است دانسته آن الاغ است که می فهمد یونجه ی شیرین خوب است آنچه آدم را از الاغ جدا می کند این است که می فهمد شربت تلخ از سم شیرین بهتر است البته شربت شیرین ازهردوی اینان بهتر هست که عشق یا زندگی درفدای ملاک میباشد حتی به غیرملاک دارد آن غیرهم درراه داشتن ملاک می باشد که همچون شب نورانی وستاره باران که زیبا تر و حقیقی تر از روز دراصالت باشد تازه دانسته نیکوکاری به پدر و مادر خوب و یاد خواست خدا است اما ملاک آنقدر مهم است که پدر و مادر و خویشاوندان و فرزندان و . . . مغایرش شدند آنان را کاملا نافرمانی کرد درروال تکلیف می باشد حتی اگر رهبری و علامه هم از خطا ناخشنود شوند (فقط همانا جلوی اینان به رویشان نیاورد و نگذاشت آورد) در روال تکلیف است که این تشخیص را داد که ملاک را برتمام اینان ترجیح داد می باشد وگرنه پنهانترین ستم یا اصلیترین ستم که دشمنی همیشه دشمنی به آن هست از ما سرزده می باشد که مغایر را (برای احتیاط خود (که نه برای برخوردهای نیاز منافق))بنابر باطل اصیل بگذارید اما منافق نگیرید یعنی به طوری که احتمال نه اصل را به مغایر به منافق بگذارید(درحالی احتمال سخت اصل شود)می باشد که همین باعث شود مسلمان ناب معرف زبان اما با احتیاط باشید اول مغایر بودن طرف را پرسیده و فهمیده (اگر گفت مقبول است دراصالت تمام عین کفر بگو که اگر صدایش به جدیت درآورد مقبول واقعی است) بعد آن بحث را باز کنید صحیح است چنین شد همانا درروال تکلیف بحث می باشند.
تازه بدانید همیشه وقتی درعمل با صلح می روید همیشه از مغایرخواهان بیشتر منتظر جنگ و دردام سخت انداختن باشید هم همانا وقتی درعمل با جنگ می روید همیشه از مغایرخواهان همانا بیشتر منتظر صلح و دردام نرم انداختن باشید همیشه بدانید دشمن سعی دارد شیطان قرمز را جای شیطان آبی کند و شیطان آبی را خوب کند که بگوید شما اضافی رفته اید درحالی که ازقضاوت عین ملاک برایشان جزء تاریکی و فوق پندارش جزء خط خطی معنا دار نیست می باشد همین است که باید دانست انتقادی که به ملاک باشد پس ازخواندن کتاب چه پذیرفته چه نپذیرفته شنیدن ندارد ملاک ارزش گرفتن جان هم دارد اما هم کتاب خوانده شد بسته شد یک پذیرفتن ونپذیرفتن شنیده شده می باشد.
تازه دانسته که خدا تا سفیانی و دجال و حضرت مهدی و پیروزی عملی مهدی و رهبری و علامه و افراد مربوط به آن و . . .حتمی هستند فقط هم آنان که روی ثابت نیستند یعنی از دیگر پشتوانه ها گرفته تا بقیه مردم تصمیم به خودشان است که درکدامجبهه قرار گیرند سرنوشت عملی را خودشان تغییر میدهند همانا خودتان انتخاب کنید که کدام می باشد.
تازه اکثر مردم جهنمی و باطل هستند طبق روالی است که میروند وگرنه هروقت جهان تصمیم گرفت که خود را اصلاح بکند و اقلیت پیرو حق به سوی اکثر حق شدن بروند ه
۶۳۹.۲k
۲۰ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.